» زندگی نامه امام حسن (ع)
((به نام خدا))
عنوان تحقیق: زندگی نامه حسن بن علی المجتبی(ع)
حسن بن علی المجتبی (ع) (نام کامل به عربی:الحسن بن علی بن أبی طالب الهاشمی القرشی)، پسر علی بن ابی طالب (امام نخست شیعیان) و فاطمه دختر محمّد، امام دوم شیعیان که ایشان از وی با عنوان امام حسن مجتبی یاد میکنند. وی مکنّی به ابومحمد و ملقب به مجتبی از اهل بیت و نیز پنج تن آل عبا به شمار میآید. از دیدگاه برخی از اهل سنت، او پنجمین و آخرین خلیفه از خلفای راشدین محسوب میشود.
حسن بن علی (ع) ، در سال ۳ هجری زاده شد و پس از پدر به امامت (در دیدگاه شیعیان) و خلافت مشغول شد؛ ولی پس از مدت کوتاهی به صلح با معاویه بن ابوسفیان رضایت دادحسن بن علی مسموم شد و سرانجام در ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری درگذشت.
تولد تا مرگ محمد :
امام حسن (ع) فرزند علی (ع) و فاطمه (س) دختر حضرت محمد در ۱۵ رمضان (ماه تولد مورد اختلاف است سال سوم هجری قمری در مدینه بدنیا آمد. نام او حسن (ع) به معنای خوب و نیکو است در بعضی مدارک ذکر شده نام او از ریشه عبری شبر است. محمد به خاطر تولد امام حسن ، گوسفندی قربانی نمود و گوشتش را میان فقرا تقسیم نمود. همچنین در هنگام تولد امام حسن (ع) و اما حسین (ع)، موهای سرشان را تراشید و معادل وزن موی ایشان را نقره گرفت و آنرا بین مستمندان صدقه داد کنیه او ابومحمد است و او را با القابی چون مجتبی، تقی، زکی، سید، سبط، سبط اکبر میخوانند. لقب مجتبی که توسط طرفدارانش به وی اطلاق میشود، اشاره به بخشندگی وی دارد.
کودکی تا خلافت:
امام حسن (ع)، هفت سال اول زندگی خود را با پدربزرگش محمد گذراند. تا قبل از کشته شدن عثمان بن عفان در سال ۶۵۶ میلادی، حسن از لحاظ سیاسی غیر فعال بود. پس از به خلافت رسیدن پدرش امام علی (ع) و شروع جنگهای داخلی، او از طرف امام علی به کوفه فرستاده شد تا از بیعت مردم کوفه با حکومت امام علی اطمینان حاصل کرده و در صورت امکان، سپاهی از مردم آن شهر را برای حمایت لشکریان امام علی در جنگ جمل فراهم آورد. او همچنین پدرش را در جنگ صفین یاری کرد. پس از کشته شدن امام علی در سال ۶۶۱، با وجود آن که امام علی جانشینی برای خود انتخاب نکرده بود، تعداد زیادی از پیروانش با امام حسن (ع) بیعت کردند. حسن در هنگام انتصابش به عنوان خلیفه، به خویشاوندی خود با پیامبر مسلمانان اشاره و تاکید کرد.
ابن اسفندیار روایت میکند که حسن در زمان خلافت عمر به همراه عبدالله بن عمر و لشکری از کوفیان، در لشکر کشی به سمت آمل در طبرستان حضور داشتهاست. ویلفرد مادلونگ بر این باور است که امام علی احتمالاً میخواسته که امام حسن (ع) را در سن جوانی با امورات جنگی آشنا کند و به تجربیات جنگی اش بیفزاید. در زمان عثمان گفته میشود که در قضیه اجرای حد شرعی بر روی ولید بن عقبه به علت شرب خمر، وقتی امام علی (ع) به امام حسن (ع) گفت که زدن ۴۰ ضربه شلاق را بر عهده بگیرد، امام حسن (ع) نپذیرفت. امام علی, امام حسن را سرزنش کرده و این کار را به برادر زادهاش، عبدالله بن جعفر سپرد. امام حسن به همراه فرزندان دیگر صحابیون نامدار محمد، مانند عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر، در هنگام محاصره عثمان، در دفاع از وی شرکت داشتهاست. به فرمان عثمان، امام حسن (ع) در روز آخر محاصره، شمشیر و ابزار آلات جنگی را کنار گذاشت. بر طبق بلاذری، امام حسن (ع) در این جریان، اندکی زخمی گردید. حسن مکرراً از پدرش امام علی، به خاطر اینکه بیشتر از اینها، در دفاع از عثمان مشارکت نداشته، انتقاد میکرد.
ویلفرد مادلونگ مینویسد ظاهراً حسن مخالف سیاستهای امام علی درجنگیدن با مخالفان بودهاست، چرا که امام حسن (ع) معتقد بود که این جنگها باعث بروز تفرقه در امت اسلامی میگردد. در هنگام عزیمت امام علی از مدینه به سمت بصره (قبل از وقوع جنگ جمل) امام علی در جایی توقف کرد و با قریشیان مکی بصره دیدار کرد. بلاذری مینویسد که امام حسن در آنجا با التماس و زاری از پدرش امام علی خواست که دست از جنگ بکشد تا امت اسلامی بر خلافتش متفقالقول شوند. اما امام علی به توصیه امام حسن (ع) توجهی نکرد. در منزلگاه بعدی به نام فید، امام علی، امام حسن را به همراه عمار بن یاسر به کوفه فرستاد تا از آنجا حامی جلب کند. امام حسن (ع) توانست لشکر شش یا هفت هزار نفره فراهم کند و آنان را به ذی قار آورد و به امام علی ملحق کرد. امام حسن در جنگهای جمل و صفین (به طور کمرنگی) حضور داشتهاست. رسول جعفریان با اشاره به این نکات که امام حسن (ع) نماینده امام علی در جنگ جمل برای تحریک مردم کوفه و آوردن آنها به صحنه جنگ بود، در صفین مردم را بر ضد سپاه قاسطین بر میانگیخت و نامه امام حسن (ع) در ابتدای خلافت به معاویه که در آن بر حق خاندان نبوی بر خلافت تأکید شده بود نتیجه میگیرد که ادعای مخالف حسن با سیاستهای علی درست نیست
در ۱۰ جمادیالاول ۳۹ هجری/ ۲ نوامبر ۶۵۸ میلادی، امام علی، امام حسن (ع) را وصی خود (بعد از مرگ امام حسن (ع)، امام حسین وصی میشد) در املاک وقفی اش کرد.
انتصاب به خلافت:
امام علی خود شخصاً جانشینی برای خودش تعیین نکرده بود. اما ویلفرد مادلونگ معتقد است این که امام علی رسماً امام حسن (ع) را جانشین خود ننمود، نمیتواند دلیلی بر این باشد که اصلاً میلی به این موضوع نداشت. بعد از مرگ امام علی، عبیدالله بن عباس مردم را به بیعت با امام حسن (ع) فرا خواند. حسن سخنرانی ای کرد و در آن از شایستگی پدر و خاندانش و ارتباط صمیمی خود با محمد یاد کرد. قیس بن سعد عباده اولین کسی بود که با وی بیعت کرد. او در هنگام بیعت علاوه بر شروط کتاب خدا و سنت محمد شرط جنگ با محلون (کسانی که حرام خدا را حلال میکنند) را نیز اضافه کرد که امام حسن گفت که این شرط در دو شرط قبلی وجود دارد. از بیعت کنندگان تعهد گرفته شد که با هر که با امام حسن (ع) جنگ میکند جنگیده و با کسی که با وی به صلح باشد، صلح کنند که این شرط آنان را در بهت فرو برد که آیا امام حسن (ع)از این شرط قصد دارد که با معاویه صلح کند؟
امام حسن (ع) میتوانست روی ۴۰۰۰۰ مرد جنگی که از دوران امام علی به وی وفادار بودند حساب کند. وفاداری آنان یا به دلیل سرسخت بودن بر روی عقایدشان یا به دلیل ترس از مجازات معاویه میتوانست باشد. البته معاویه سیاست امان دادن به کسانی که از وی چنین درخواستی را میکردند در پیش گرفته بود و این روش را در هنگامی که وارد عراق شد نیز ادامه داد.
دانشنامه اسلام مینویسد در روایات در مورد تمام جزئیات درگیریهای بین امام حسن (ع) و معاویه صحبت نشده اما مشخص است که معاویه چه از طریق مکاتبه و چه از طریق سخنرانی، خلافت امام حسن را به رسمیت نمیشناخت و شروع به فراخوانی نیروهای جنگی از شام و فلسطین و شرق اردن نمود. در آغاز نامههایی جدال آمیزدر مورد حضور جاسوسان معاویه در کوفه و بصره بین امام حسن (ع) و معاویه و عبیدالله (برخی منابع عبدالله) بن عباس و معاویه رد و بدل گردید. بر طبق ابوالفرج اصفهانی پیش کشیدن موضوعات زمان علی به این مکاتبهها دامن میزد.
ویلفرد مادلونگ در دانشنامه ایرانیکا مینویسد پس از دو ماه عدم فعالیت، حسن نامهای به معاویه نوشت و او را به بیعت با خود فراخواند و به وی یادآوری نمود که به علت اینکه نوه محمد است، استحقاق بیشتری از معاویه به این عنوان دارد. معاویه که از خلق و خوی صلح جوی امام حسن (ع) آگاه بود، پاسخی مودبانه به وی داد که جایگاه اهل بیت محمد را میشناسد اما به علت تجربه بیشتر در حکومت داری، خود را بیشتر مستحق خلافت میداند. او از امام حسن (ع)خواست که حکومت داری را به وی بسپارد و پس از مرگش، قول میدهد که حکومت را به حسن بسپارد. او به امام حسن (ع) پیشنهاد داد که خزانه عراق و مالیات هر مکانی از عراق را که میخواهد مال امام حسن (ع) باشد و با امام حسن در امورات حکومتی مشاوره کند.
وقتی امام حسن (ع) پاسخی به وی نداد، معاویه نامهای تهدید آمیزتری به وی نوشت شروع به تجهیز قشون کرد. وقتی میل به جنگیدن معاویه (با پیش روی لشکریانش تا موصل و احتمالاً در عین حال مذاکره بر سر صلح با امام حسن (ع) بر همه آشکار گردید، امام حسن (ع) شروع به تجهیز قشون کرد. در ابتدا یارانش از فراخوانش سرباز زدند که عدی بن حاتم آنان را مجبور به اطاعت نمود تا تجهیز قشون کنند. برای جلوگیری از پیش رویهای معاویه، امام حسن (ع) ۱۲۰۰۰ مرد جنگی را به سرکردگی عبیدالله بن عباس فرستاد و به وی دستور داد که با قیس بن سعد و سعید بن قیس همدانی مشاوره کند. لارا وسیا وگلیری با استناد به طبری بر این باور است احتمالاً امام حسن (ع) میخواسته که قیس بن سعد را در کنار خود باقی نگذارد چرا که قیس از سرسختان درجنگیدن با معاویه بود حال آنکه حسن تمایل به صلح با معاویه داشت. ویلفرد مادلونگ معتقد است که انتخاب عبیدالله بن عباس که در زمان علی، استان تحت حکومتش یمن را بدون جنگ تسلیم دشمن کرد و علی وی را مواخذه کرد، بیانگر این است که امام حسن (ع) میخواسته به نتیجهای صلح آمیز برسد.
دو یا سه ماه پس از خلافت، پیش رویهای امام حسن (ع)ن نیز شروع گردید و به ساباط مدائن رسید. در آنجا وی دستور توقف داد و سخنرانی ای که کرد باعث بروز شورش در لشکریانش گردید. وی بیان داشت که هیچ میلی به بروز کینه و دشمنی بین مسلمانان نداشته و صلحی که یارانش آن را رد کردند بهتر از چند دستگیهای فعلی است. سربازانش گمان بردند که وی قصد صلح با معاویه دارد و شک قبلیشان از روی سخنان چند پهلویی که قبلاً امام حسن (ع) بیان داشته بود و سرعت کم پیش روی اش تشدید گردید و گروهی که به شدت حامی سیاستهای امام علی بودند، طی یک عمل خشونت آمیز به خیمه امام حسن هجوم برده و آن را غارت کرده و قالی اش را زیر پایش بیرون کشیدند. ابن جاعل ازدی، ردای امام حسن (ع) را از دوشش کشید و حسن بدون ردا و در حالی که شمشیرش در غلاف به کمرش بسته شده، رها گردید. بود امام حسن (ع)از طرفدارانش از قبایل همدان و ربیعه استغاثه کرد و از آنجا جان سالم به در برد. در مظلم ساباط، یکی از خوارج به نام جراح بن سنان اسدی در حالی که فریاد میکشید که تو همانند پدرت امام علی کافر شدهای، با خنجری به امام حسن حمله برد و رانش را زخمی کرد که از آن خون بسیاری رفت و جراح بن سنان توسط یکی از یاران امام حسن (ع) کشته شد. حسن را به مدائن برده و در خانه والی آنجا سعد بن مسعود ثقفی درمان نمودند. بعد از آن اخبار حمله به امام حسن (ع) به طور عامدانه از سوی معاویه منتشر شد و لشکریان امام حسن (ع)هزیمت شدند. معاویه تا اخنونیه پیش روی نمود و در آنجا با لشکریان عبیدالله بن عباس که در آنجا خیمه زده بودند روبرو شد و بابهای مذاکره که قبلاً با وجود مخالفتهای حسین باز شده بود به نتیجه نهایی رسید. لشکریان امام حسن (ع) میلی به جنگ نداشتند و روز به روز مردم عراق بیشتر به معاویه میگرویدند.
صلح :
صلح امام حسن (ع) و معاویه به واقعه صلح میان حسن بن علی و معاویه بن ابوسفیان اطلاق میشود که از جنگ بین کوفیان و شامیان جلوگیری کرد و طی آن خلافت به شروطی از امام حسن به معاویه منتقل گردید. این واقعه در ۱۱ ربیعالثانی ۴۱ هجری/ اوت ۶۶۱ میلادی پس از ۷ ماه حکومت امام حسن (ع) بود.
معاویه در اخنونیه توقف کرد و با امام حسن (ع) مذاکره نمود. سپس به عبیدالله بن عباس گفت که امام حسن (ع) تقاضای صلح از وی نمودهاست. اما عبیدالله این را باور نکرد. سپس با عبیدالله در خلوت مذاکره نمود و به عبیدالله گفت که اگر به وی بپیوندد، یک میلیون درهم پاداش خواهد گرفت. عبیدالله این را پذیرفت ولی موضوع را از سربازان سپاه امام حسن (ع) مخفی نمود. این شکست باعث بروز اختلاف در سران سپاه امام حسن گردید. ۸۰۰۰ تن صلح را پذیرفتند. به دنبال جدایی ابن عبّاس از سپاه امام حسن (ع) ، قیس ابن سعد، فرمان سپاه را بر عهده گرفت و جلوی سپاه شام ایستاد. ۴۰۰۰ تن از قیس بن سعد عباده حمایت کردند که میگفت یا از امام گمراه (معاویه) تبعیت کنید یا حرف من که امام نیستم را اطاعت کنید. (این سخن معانی گوناگون دارد). به نظر میرسد این ۴۰۰۰ تن بر آن بودند که بجنگند اما سرانجام قیس صلح را پذیرفت. معاویه از مسکن به سمت کوفه رفته و امام حسن (ع) نیز به وی پیوست و در مسجد رسماً اعلام کرد که از خلافت کناره گیری کردهاست.
بعد از متارکه جنگ، لشکر معاویه به کوفه آمد و در مراسم تسلیم خلافت به معاویه، معاویه از امام حسن (ع) خواست که برخیزد و از وی عذرخواهی کند. اما امام حسن (ع) نپذیرفت و گفت که وی و امام حسین تنها نوههای حضرت محمد هستند و با وجود اینکه حق خلافت متعلق به وی بوده، اما معاویه در این مورد با وی به جنگ پرداخته و حسن تنها به خاطر علاقه به امت اسلامی و جلوگیری از خون ریزی، خلافت را به وی واگذاردهاست. معاویه نیز در سخنرانی اش تمامی عهدههای نهاده شده را (که تنها به منظور خاموش کردن مقطعی جنگ و راضی کردن مخالفان بود) انکار کرد. مادلونگ مینویسد معاویه به دنبال خون خواهی از عثمان بوده و سه روز به مردم فرصت داد تا با وی بیعت کنند و در غیر این صورت بخشیده نخواهند شد.
در منابع، شرایط صلح امام حسن ، به صورت ضد و نقیض بیان شدهاست. بعضی روایات حاکی از آن هستند که معاویه کاغذ سفیدی برای امام حسن (ع) فرستاد که شروط را در آن بنویسد و امام حسن بعدها افسوس میخورد که چرا بیشتر درخواست نکرده بود. قرار شد که سالانه ۱ میلیون درهم به امام حسن (ع) پرداخت گردد و ۵ میلیون درهم از خزانه کوفه و مالیات برخی مناطق ایران مانند اهواز، فسا و دارابگرد به وی تعلق گیرد. امام حسن (ع) پس از خواندن این نامه گفت که معاویه برای به دست آوردن خلافت خواستهاست به طمع ورزی حسن متوسل شود. حسن در جواب از سفیر خود خواست برای مردم امان بگیرد. مردم بصره موضوع آخر (مالیات نواحی ایران) را نمیپذیرفتند و آن را متعلق به خود میدانستند. لارا وسیا وگلییری در دانشنامه اسلام بر این باور است که شرایط دیگری نیز در منابع آمده که ممکن است بعدها به خاطر کاهش سرزنشهای وارده بر امام حسن (ع) و القا این مطلب که امام حسن (ع) با این صلح از موضع قبلی اش کناره گیری نکرده، ساخته شده باشد. از این شرایط میتوان به انتقال قدرت از معاویه به امام حسن (ع) پس از مرگ معاویه اشاره کرد. اما تعیین کردن پیشاپیش خلیفه آتی در بین مسلمانان آن زمان جا نیفتاده بود و معلوم بود که معاویه بعدها در مورد قبول این مطلب از سوی جامعه مسلمانان با مشکل مواجه خواهد شد. نامهای از معاویه حاکی از آن است که قرار شد این شرط در آینده اجرا گردد. اما ضمانت محکمی از معاویه نگرفته شد
ویلفرد مادلونگ در دانشنامه ایرانیکا مینویسد معاویه نامهای سفید امضا برای امام حسن (ع) فرستاد که امام حسن (ع) در آن موارد زیر را افزود:
معاویه طبق کتاب خدا و سنت پیامبر و خلفای صالح عمل نماید.
معاویه نمیتواند برای خود جانشینی انتخاب کند و این کار را باید به شورا واگذار کند.
برای همگان در هر جایی امنیت وجود خواهد داشت
دانشنامه اسلام مینویسد این که معاویه عهد کرد که خلیفهٔ برحقی باشد نمیتوانست دلیلی بر آن باشد که وی از سیاستهای علی تبعیت میکند. قرار شد که دو میلیون درهم (احتمالاً امام حسن (ع) ، سهم حسین را هم در نظر گرفته بود) از سوی معاویه پرداخت شده و بنی هاشم بر قبایل دیگر قریش درگرفتن مزایا و عطاها ارجح شمرده شوند.
صلح امام حسن (ع) همان طور که پیش بینی میشد، واکنشهایی را در میان حامیانش برانگیخت. حجر بن عدی گفت کهای کاش میمرد و صلح کردن امام حسن (ع) را نمیدید. همچنین وی یا یکی دیگر از پیروان، حسن را باعث ذلت مسلمانان دانست. بعضی دیگر گفتند که حسن باید در تصمیمش تجدید نظر کند. شیعیان در سالهای بعد، این مطلب که امام حسن هیچ گونه تعهدی از معاویه نگرفت که بعد از مرگش خلافت را به وی بسپارد را نمیپذیرفتند. معاویه پس از صلح امام حسن (ع) ، اقدامات متعددی در جلوگیری از شورشهای شیعیان انجام داد. به عنوان مثال برخی قبایل شیعی را از کوفه خارج کرده و به جای آنها قبایلی از شام و بصره و بینالنهرین را اسکان داد.
دانشنامه اسلام مینویسد در منابع عوامل پذیرش صلح توسط امام حسن (ع) ، صلح دوستی، بیزاری از سیاست و چنددستگیهای متعاقبش و تمایل به جلوگیری از خون ریزیهای گسترده گزارش شدهاست. اما احتمال دارد که وی به علت نبود نهضت حامیش، صلح را پذیرفته باشد. اگر بپذیریم که علی از روی عادت، هفته به هفته خزانه را خالی میکرد و محتویاتش را بین مردم تقسیم میکرد، بنابراین دولت حسن با مشکلات مالی روبرو بود. علاوه بر آن، امام علی در سالهای آخر خلافتش با شکستهای پی در پی مواجه شد و این مهم در زمان خلافت امام حسن (ع) تشدید شد. از این رو امام حسن نمیتوانست به سربازانی تکیه کند که میل چندانی به جنگیدن نداشتند. تبعات بعدی صلح، بر علویان بسیار گران آمد. در بحث و جدلهایی که با آنها میشد، آنها در مورد این مطلب که امام حسن (ع) از حق خودش به عنوان خلیفه کناره گرفته و بنابراین آنها دلیلی برای مخالفت ندارند، پاسخی نداشتند. حدیثی موجود است که مدعی است امام حسن (ع) ، در حق خودش به عنوان خلیفه پافشاری نخواهد کرد. این حدیث میگوید حضرت محمد گفتهاست که این پسرم امام حسن (ع) حاکمی است که توسط آن خداوند، روزی دو گروه مخالف مسلمان را در کنار هم میآورد.
سید محمد حسین طباطبایی با اشاره به اینکه امام حسین ابن علی نیز در دوران حکومت معاویه صلح را بر جنگ برگزید مینویسد: «اگر امام حسن یا امام حسین با معاویه میجنگیدند کشته میشدند و برای اسلام کمترین سودی نمیبخشید و در برابر سیاست حق به جانبی معاویه که خود راصحابی و کاتب وحی و خال المؤ منین معرفی کرده و هر دسیسه را به کار میبرد، تاثیری نداشت .
مرگ :
بر طبق روایت ابن سعد، حسن در تاریخ ۵ ربیعالاول ۵۰/ ۲ آوریل ۶۷۰ درگذشت. ویلفرد مادلونگ در دانشنامه ایرانیکا مینویسد که منابع اولیه قریب به اتفاق، علت مرگ امام حسن (ع) را مسمومیت میدانند و اکثراً هم جعده همسر امام حسن (ع) ، دختر اشعث بن قیس رهبر قبیله کنده را شخص مسموم کننده میدانند. امام حسن (ع) برای اینکه کسی به ناحق در جریان انتقام گیری از امام حسن (ع) ، کشته نشود، شکش به معاویه را به امام حسین ابراز نداشت. با این حال، یادداشتهای دیگر نشان میدهد که امام حسن ممکن است توسط یکی دیگر از همسرانش، هند دختر سهیل بن عمرو مسموم شده باشد، ولی اشاره میکند که معمولاً عامل تحریک کننده، معاویه بودهاست و برای وی که در حال ترویج مساله خلافت یزید بود، این مرگ، رقیب خلافتی از پسرش زدود و به نظر هم نمیرسد که معاویه خوشحالی خود را از مرگ امام حسن (ع) پنهان کرده باشد. مادلونگ مینویسد که محمد بن جریر طبری، واقعهٔ مسموم شدن امام حسن را به خاطر ترس از ایجاد تفرقه در امت اسلامی، نقل نکردهاست.
لارا وسیا وگلییری در دانشنامه اسلام طی تحلیل تاریخی که در مورد مرگ امام حسن (ع) انجام داده مینویسد که پدر جعده، اشعث که رئیس یک قبیله یمنی بود، بخاطر خدمت به معاویه از سوی شیعیان بعنوان خائن شمرده شدهاست. از اینرو محتمل است که نفرت شیعه از پدر به دختر نیز منتقل شده باشد.
دفن امام حسن (ع) :
امام حسن (ع) وصیت کرده بود که در مسجدالنبی و در کنار قبر پدربزرگش حضرت محمد به خاک سپرده شود. سعید بن عاص فرماندار اموی مدینه در این موضوع مداخله نکرد اما عایشه و مروان بن حکم (که در آن زمان از امارت مدینه عزل شده بود) توافق کردند که مانع شوند امام حسین این کار را انجام دهد (بعضی منابع حاکی از رضایت عایشه و سرسختی مروان هستند) مروان قسم یاد کرد که به علت دفن کردن عثمان در بقیع نخواهد گذاشت امام حسن (ع) در کنار حضرت محمد دفن شود. امام حسین به اتحادیه قریش (حلف الفضول) شکایت کرد و خواستار احقاق حقوق بنی هاشم در برابر بنی امیه گردید. چیزی نمانده بود که بر سر این مساله لشکرکشی آغاز شود. امام حسن وصیت کرده بود که در صورت مخالفت دیگران، میتواند در بقیع دفن شود. ابوهریره و حضرت محمد حنفیه و دیگران، امام حسین را متقاعد کردند که بهترین کار دفن امام حسن در بقیع در کنار مادرش است. نماز میت را سعید بن عاص بر پا داشت. معاویه به خاطر پافشاری مروان در عدم دفن امام حسن در کنار حضرت محمد، به وی حکم امارت دوباره مدینه را اعطا کرد. محل دفن امام حسن (ع) مکانی زیارتی به خصوص برای شیعیان گردید و گنبدی بزرگ بر فراز آن ساخته شد. اما این گنبد دو بار توسط وهابیان در سالهای ۱۸۰۶ و ۱۹۲۷ میلادی تخریب گردید.
مدت امامت بر شیعیان:
۱۰ سال (۴۱-۵۰ هجری قمری) که شش یا هشت ماه خلیفه بود.
منابع : دانشنامه رشد , دانشنامه ایرانیکا , جعفریان، رسول. تاریخ سیاسی اسلام. ج. دوم، سیره خلفا. قم: دفتر نشر الهادی، ۱۳۷۸. شابک ۹۶۴-۴۰۰-۱۰۷-۹.
تهيه كننده: علی کوخایی
» تاریخ انتشار : 1394/02/05 » بازدیدها : (0) » نظرات : (0)
|