كسي كه راستگوست دوستداشتني هم هست چون تكليف اطرافيان با او روشن است و همه ميدانند چگونه با او رفتار كنند. حالا اگر اين راستگويي را زير يك سقف ببريم شيرينتر هم ميشود. وقتي زن و شوهري با هم يكدل و يك زبان ميشوند زندگي آنقدر دوستداشتني ميشود كه در سايه امن آن ميشود با خيال راحت گذران عمر كرد.
راستگويان را چگونه بشناسيم؟
اگر بخواهيم خود را بيازماييم و بدانيم كه راستگو هستيم و بر منش و روش راستگويان هستيم يا راستگويي را در ديگران بجوييم ميتوان از نشانههايي كه قرآن بيان داشته بهره بريم. اين نشانهها به ما كمك ميكند تا راستگويان راستين را از دروغگويان دغلكار شناسايي كنيم و در دام حيلههاي آنها نيفتيم.نخستين نشانه راستگويي تطابق قول و عمل شخص است. اگر گفتار شخص با رفتار وي مطابقت نداشت وي را ميبايست از دروغگويان يا دست كم كساني دانست كه راستگو نيستند بنابراين نميتوان در برابر ايشان متواضع بود و آنان را الگو قرار داد و خود را مريد ايشان دانست. اين مساله را ميتوان با نگاهي به اعمال آنان به دست آورد. اصولا كساني كه اهل راستگويي هستند براي مردم دل ميسوزانند و براي رهايي مردم تلاش ميكنند و آنان را از اسارت و بندگي و بردگي رهايي ميبخشند. از اينروست كه اهل انفاق هستند و ميكوشند تا با كمكهاي مالي خويش ديگران را از بند بردگي برهانند. بنابراين اگر موردي ديده شد كه شخص ميكوشد تا مردم را برده و بنده خود كند در حقيقت او فريبكار است؛ زيرا كسي كه حاضر نيست كه شخصي در بند بردگي ديگري باشد چگونه اجازه ميدهد كه به شكل ديگر برده و بنده او شود؟از اين رو راستگويان اهل انفاق و كمك به ديگران و انسانهاي نوعدوستي هستند كه دستگير هر در راه ماندهاي هستند و به حاجتمندان و فقيران كمك ميكنند. يتيمان و ناتوانان را دستگير ميباشند و به آخرت ايمان داشته و نماز به پا ميدارند و زكات مال خويش را ميپردازند و اهل وفاي به عهد هستند. (سوره بقره) افراد راستگو خويشان را دوست داشته و به هر شكلي به آنان كمك ميكنند. اصولا راستگويان اهل اخلاص هستند و در انجام وظايف عبادي و اجتماعي و اخلاقي خويش كوتاهي نميكنند. آنها در انديشه و اعتقاد خويش با برهان و دليل هستند و اين مساله خود مهمترين دليل بر راستگويي ايشان افزون بر صدق در عمل آنان است. با توجه به اين نشانهها، انسان به سادگي و آساني ميتواند راستگوي واقعي و راستين را از راستگويان مدعي و دروغين باز شناسد. بنابراين نميبايست برخي از اعمال و رفتار گروهي فريبكار موجب شود تا در دام آنان افتاد. برخي با گريه و ساير شواهد ظاهري ميكوشند تا مردم را فريب دهند كه اصولا نبايد برخي از رفتارهاي ظاهري و تظاهري مبنا و ملاك داوري قرار گيرد. بسيار ديدهايد كه دروغگويان به گريه متوسل ميشوند. از اينروست كه قرآن گريه را حربه دروغگويان ميشمارد و ميگويد كه آنان با گريه ميكوشند تا حقيقت را بپوشانند و مردمان را گمراه كنند. بنابراين نميبايست گريه و ديگر تظاهرات ظاهري مردمان را ملاك داوري قرار داد. اينان در ظاهر رفتاري را انجام ميدهند كه با باطن ايشان مطابقت ندارد و حتي گرفتاريهاي ايشان زيبا و دل پسندتر و شگفت انگيزتر است.
راستگويي در روايات
راستگويي واقعا معجزه ميكند چون كسي كه راستگوست نگاهها را به سمت خود ميچرخاند و اعتماد ديگران را به خود جلب ميكند. در اين ميان اساس زندگي انسان كار گروهي است و هنگامي كار گروهي امكانپذير است كه افراد گروه نسبت به يكديگر اطمينان داشته باشند و اطمينان در صورتي حاصل ميشود كه صداقت و امانت در ميان افراد گروه حاكم باشد. در روايات آمده است يكي از ياران پيامبر(ص) از اين كه گرفتار گناه ميشود به پيامبر(ص) گلايه برد و خواستار راهنمايي آن حضرت شد. پيامبر(ص) به وي ميفرمايد: دروغ نگو! آن شخص گفت: همين؟ پيامبر(ص) فرمود: همين و بس. مرد رفت و در برابر امري قرار گرفت كه گناه بود و چون خواست آن را مرتكب شود گفت اگر پيش پيامبر رفتم و گفت اين كار را كردي چه بگويم؟ دروغ بگويم. من كه وعده دادهام دروغ نگويم. چند مساله ديگري نيز رخ داد و او براي اين كه به پيامبر دروغ نگويد از ارتكاب آن خودداري كرد. اين گونه است كه رفتار خود را اصلاح كرد.
راستگويي در قرآن
قرآن در آيات 70 و 71 سوره احزاب به تأثير و كاركرد راستگويي مومنان در گفتارشان اشاره كرده و آن را سبب اصلاح اعمال آنان ميداند. از اين رو فرمان ميدهد براي اين كه اعمال آنها به اصلاح گرايد همواره گفتار خالي از هرگونه شائبه دروغ و لغو بگويند و سخني را بر زبان آورند كه ظاهر آن با باطن آن موافق باشد. در آيه 20 و 21 اين سوره صداقت و راستگويي موجب تسليم شدن شخص در برابر دستورهاي خداوند و آموزههاي وحياني آن به شمار ميرود . |