قاعده طلایی یا قاعده زرین یک اصل اخلاقی است که دو مطلب را بیان میکند:
مشارکتکنندگان ویکیپدیای کرواتی
- شخص باید به گونهای با دیگران رفتار کند که دوست دارد دیگران در شرایط مشابه با او آنگونه رفتار کنند (شکل مثبتِ قاعده)
- شخص نباید به گونهای با دیگران رفتار کند که دوست ندارد آنگونه با او رفتار شود (شکلی منفی و منعیِ قاعده؛ که گاه «قاعده نقرهای» یا «قاعده سیمین» خوانده میشود)
- گاه شکل مثبتِ قاعده را شکلِ فعّال و شکل منفی قاعده را شکلِ انفعالی گویند؛ زیرا شکل مثبت قاعده باعث میشود شخص کار خوب را انجام دهد، ولی شکل منفی باعث میگردد فرد کار بد را انجام ندهد.[۱]
این قاعده از دیرباز در فرهنگهای مختلف جهان به شکلهای مختلف بیان شده، و در تمامی ادیان مورد تأیید است؛ و این نشاندهنده آن است که گویا این قاعده به طور فطری و ذاتی در طبیعت انسان و نظام درونی تصمیمگیرنده اخلاقی بشر وجود دارد. البته نامگرفتن آن به «قاعده طلایی» امری متأخر است، و این اصطلاح در قرن ۱۷ یا ۱۸ در اروپا و در زبان انگلیسی ابداع شدهاست، و به تدریج -پس از جنگ جهانی اول- به بقیه زبانها راه یافتهاست. [۲][۳][۴]
قاعده طلایی چه چیز هست، چه چیز نیست؟[۵]
۱- قاعده طلایی، قاعدهٔ «مقابله به مثل» یا «معامله به مثل» نیست؛ چه این عملِ متقابل از نوع کیفرهای مشروع قانونی باشد، چه از نوع ناصحیح و انتقامگیرنده(تلافیگرانه و کینهجویانه). این قاعده نمیگوید «با دیگران آنگونه که [آنها با تو] رفتار میکنند/کردهاند، رفتار کن.» بلکه بیان میدارد «با دیگران آنگونه که دوست داری(و انتظار داری) آنها با تو رفتار کنند، رفتار کن».
۲- قاعده طلایی، قاعدهٔ «سرمایهگذاری شخصی» و «مصلحتاندیشی فردی» و «معاوضه تاجرانه» نیست. این قاعده نمیگوید «اگر میخواهی دیگران [در آینده] کاری را برایت انجام دهند، تو نیز مانند آنرا برایشان انجام ده.» یعنی این قاعده به قصد دریافت پاداش و سزای متقابل نیست.
۳- قاعده طلایی إخبار از واقع نمیکند که «کما تدین تدان: آنگونه که رفتار کنی، با تو رفتار خواهد شد». البته به کمک قاعده «کما تدین تدان» و قاعده طلایی میتوان به عمل صحیحتری رسید، و آن قاعده احساس و اراده ما را بهتر میانگیزد (احتمال عدم سازگاری بین عقیده و رفتار را کاهش میدهد).
۴- قاعده طلایی، همان «اصل عدم تجاوز: اعمال تو نباید به دیگران آسیب برساند» نیست، حتی اگر کسی قائل باشد نتایج منطقی اینها یکسان است، و باعث عدم خشونت بیجا میشود.[۶]
۵- قاعده طلایی مربوط به شرایط یکسان و موقعیت مشابهاست. شخص باید فرض کند که خصوصیات و ویژگیهای شخص مقابل را دارد (خود را جای دیگران فرض کردن، فراتر از این است که فرض کنیم آن کار در قبال خودمان انجام گیرد). اگر شخص صرفاً خودش را به جای طرف مقابل فرض کند، باعث نتایج اشتباهی خواهد شد. برای مثال:
- خطاب به یک پزشک: اگر نمیخواهی بیمار آپاندیسات را بر ندارد، آپاندیسش را بر ندار!
- خطاب به یک بیمار: اگر میخواهی پزشک آپاندیسات را بردارد، آپاندیسش را بردار!
-
- سؤال صحیح این است که: اگر در موقعیت پزشک بودم (و آپاندیس سالم داشتم) دلم میخواست چگونه با من رفتار شود؟
- خطاب به والدین: اگر میخواهید بچهتان تنبیهتان نکند، او را تنبیه نکنید!
- خطاب به یک بینا: از آنجا که نمیخواهی کسی(یا نابینایی) در رد شدن از خیابان تو را کمک کند، تو هم در رد شدن از خیابان به این نابینا کمک مکن!
- خطاب به یک شنوا: من با پدرم (که گوشش سنگین است) بلند صحبت نمیکنم، چون دلم نمیخواهد که او با من اینقدر بلند صحبت کند.
روش صحیح مطرح کردن چنین سؤالاتی چنین است:
- من با پدرم (که گوشش سنگین است) بلند صحبت میکنم، اما دلم نمیخواهد که او با من بلند صحبت کند(چرا که وضع شنوایی من طبیعی است)
-
- سؤال صحیح این است که: اگر در وضع مشابهی با پدرم(کمشنوایی) بودم دلم میخواست چگونه با من رفتار شود؟
۶- در قاعده طلایی باید خود را جای طرف مقابل بگذاریم، و «تلقی کنونی مان نسبت به مورد فرضی» را در نظر بگیریم. برای مثال:
- پسر بچه ای را در نظر بگیرید که دائماً میخواهد انگشتش را درون پریز برق کند، و تنها راه مقابله با او تنبیه کردن [سطحی] اوست.
-
- شکل نادرست إعمال قاعده: اگر به جای بچه بودم [با ذهنیت و آگاهی یک بچه دوساله] دلم میخوست مرا تنبیه کنند؟ (بچه دوست ندارد کتک بخورد!)
- شکل درست إعمال قاعده: آیا [با آگاهی الآنم] دلم میخواهد اگر جای بچه بودم مرا تنبیه کنند؟ (پسر بچه اگر از شرایط درست و واقعی آگاه شود، از تنبیه خود متشکر خواهد بود، هرچند در حال حاضر رضایت نداشته باشد.)
پس: با کتک زدن بچه، قاعده طلایی را نقض نکردهام، چرا که دوست دارم در موقعیت مشابه به همین صورت با من رفتار میشد.
- به همین شکل، ادب کردن کودک یا بزرگسالی که از مقررات مدرسه یا دانشگاه تخطی کردهاست، گرچه او دوست ندارد مجازات شود، مخالف قاعده نیست.
- در موارد مواجهه با کسی که چندان سر عقل نیست: شخصی که در بیهوشی یا اغماست، یا کسی که پیر و فرتوت است، یا کسی که مست یا دیوانهاست.
-
- شکل نادرست بیان قاعده: اگر من بیهوش/مست/دیوانه بودم در آن هنگام دلم میخواست چه کاری در قبال من انجام گیرد؟
- شکل درست بیان قاعده: آیا من در حال حاضر دلم میخواهد اگر بیهوش/مست/دیوانه بودم در قبال من فلان رفتار انجام گیرد؟
- در مورد إعمال قانون بر مجرم، باید مراقب بود شکل صحیح قاعده به کار رود: نادرست است که مجرم به قاضی بگوید: همچنانکه تو دوست نداری به زندان بروی(کسی تو را به زندان بفرستد)، نباید کسی(من) را هم به زندان بفرستی!
به بیان دیگر، قاعده طلایی بیان نمیکند که «با دیگران چنان رفتار کنید که "آنهاً دوست دارند شما با ایشان رفتار کنید(دوست دارند با ایشان رفتار شود)». این گفته را برخی قاعده پلاتین نام نهادهاند: یعنی نه فقط شرایط و ویژگیهای طرف مقابل را در نظر بگیریم، بلکه علایق آنها را هم در نظر بگیریم. بلکه قاعده طلایی بیان میدارد: با دیگران چنان رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود(که شما دوست دارید آنها با شما رفتار کنند).
۷- در قاعده طلایی باید شرایط و احساسات طرف مقابل را به درستی درک کنیم (عدم جهل و بی خبری). برای مثال، فرض کنید ما مالک یک معدن پرسود زغال سنگ هستیم، ولی به کارگرانمان روزانه یک دلار بیشتر حقوق نمیدهیم. شاید اگر از ما پرسیده شود «اگر به جای کارگران بودی دوست داشتی یک دلار در روز به تو داده شود؟» پاسخمان مثبت باشد، زیرا گمان کردهایم کارگران با حقوق ناچیز میتوانند زندگی کنند. اگر از حقیقت امر آگاه شویم و بدانیم که این حقوق برای یک زندگی آبرومندانه کفایت نمیکند، پاسخ مثبت نمیدهیم.
۸- قاعده طلایی زیرساخت «همه» وظایف و تکالیف اخلاقی نیست. این قاعده یک اصل اخلاقی است، نه یک نظام اخلاقی؛ راهنما ایست برای رفتار، ولی «جایگزین»ی برای قواعد و هنجارهای اخلاقی نیست.
-
- برای مثال، قاعده طلایی مستقیماً سخنی درباره سخن درباره تعهدات، وظایف و تکالیف شخص نسبت به خودش ندارد، و لزوماً باعث ایجاد شرافت و عزت نفس نمیشود، و حتی مثلاً لزوماً خودکشی را منع نمینماید.
نتیجه قاعده طلایی
قاعده طلایی پادزهرِ «خودخواهی و خودمحوری» و «تعصب و جانبداری بیجا» است. این قاعده باعث ثبات و سازگاری رفتاری عاملِ آن است. در این قاعده شما بیطرفی و انصاف خود را مورد سنجش قرار میدهید. در واقع، إعمال این قاعده باعث ایجاد دید بیطرفانه و منصفانه و «عقلانی» است، همراه با رها نکردنِ همدردی و همفکری نسبت به طرف مقابل(احترام به افراد) است. البته این «عقلانیت»، نیازمند درجهای از بلوغ اخلاقی(صدق و خلوصِ اخلاقی) از طرف عامل است.
این قاعده یک اصل اخلاقی مبتنی بر «سازگاری» است، و راهنمایی برای رفتار با دیگران با توجه ارزشها و اصول اخلاقی خود. این قاعده تضمین میکند که -اگر طبق آن رفتار شود- با هیچ کس چنانکه کاربر خودش رضایت ندارد با او رفتار شود، رفتار نخواهد شد.
قاعده طلایی معمولاً باعث میشود ما با شفقت، رحمت، سخاوت و خیرخواهی با دیگران رفتار کنیم، و از کارهای بدخواهانه، ظالمانه، فریبگرانه و خیانتآمیز بپرهیزیم.
قاعده طلایی در دین اسلام
دین اسلام در آیات قرآن و روایات پیامبر و دیگر معصومین، به این قاعده توجه بسیاری نمودهاست.
قاعده طلایی در قرآن
کتاب «نگاهی جامع به قاعده طلایی» [۷]-با استناد به تفاسیر قرآن- معتقد است که ۵ آیهی زیر مبتنی بر قاعده طلایی هستند. آیه اول رعایت شکل مثبت قاعده طلایی را توصیه میکند، و آیات بعدی کسانی را که شکل منفی قاعده طلایی را رعایت نمیکنند تقبیح و مذمت مینماید.
۱- «عفو داشته باشید و گذشت نمایید: آیا دوست نمیدارید که مورد عفو خداوند متعال قرار گیرید؟ و خداوند آن عفوکنندهٔ رحمتگستر است.»[۸]
۲- «وای بر کمفروشان: آنان که وقتی برای خود پیمانه میکنند، حق خود را بهطور کامل میگیرند. امّا هنگامی که میخواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم میگذارند! آیا آنها گمان نمیکنند که برانگیخته میشوند، در روزی بزرگ که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان میایستند؟»[۹]
۳- «به یتیمان و مستمندان روزی دهید و با آنان به طور شایسته سخن بگویید! کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خود به یادگار بگذارند از آینده آنان میترسند، باید (از ستم درباره یتیمان مردم) بترسند! بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند.»[۱۰]
۴- «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از قسمتهای پاکیزه اموالی که به دست آوردهاید انفاق کنید؛ و برای انفاق، به سراغ قسمتهای نامرغوب آن نروید، که اگر آن را به خودتان میدادند جز با چشمپوشی و بیمیلی نمیپذیرفتید؛ و بدانید که خداوند بینیاز و ستودهاست.»[۱۱]
۵- «و برای خدا دخترانی میپندارند -منزّهاست او- و برای خودشان آنچه را میل دارند [قرار میدهند]. و هر گاه به یکی از آنها [تولّد] فرزند دختر را خبر دهند چهرهاش [از شدّت خشم] سیاه میشود، و [به ناگزیر] خشم و اندوه خود را فرو میبرد... و چیزی را که خود خوش نمیدارند برای خدا قرار میدهند، و زبانشان دروغپردازی میکند که [سرانجام] نیکو از آنِ ایشان است.»[۱۲]
- برخی[۱۳] آیه ۲۷۹ سوره بقره «نه به دیگران ستم میکنید، و نه به شما ستم میشود» [۱۴] را هم از مصادیق این قاعده دانستهاند.
قاعده طلایی در روایات اسلامی
قاعده طلایی در احادیث اسلامی به شکلهای مختلفی بیان شدهاست. برای نمونه:
- شخصی از پیامبر اسلام پرسید: «ای فرستاده خدا! کاری به من یاد بده که میان آن کردار و بهشت فاصلهای نباشد.» پیامبر فرمود: «خشم مگیر و از مردم چیزی طلب مکن، و نیز برای مردم بپسند آنچه را برای خود میپسندی.»[۱۵]
- عرب بادیه نشینی نزد پیامبر آمد، رکاب شتر پیامبر را گرفت و گفت: ای رسول خدا، چیزی به من یاد بده که بهوسیله آن وارد بهشت شوم! پیامبر فرمود: «آنچه را که دوست داری دیگر مردمان نسبت به تو روا دارند، تو نیز همان را نسبت به آنان روا دار. و آنچه را که ناپسند میداری دیگر مردمان نسبت به تو انجام دهند، تو نیز آن را در حقّ آنان انجام مده. حال، رکاب شتر را رها کن![همین قاعده برای تو کافی است، برو و بر اساس آن عمل کن!]».[۱۶]
- پیامبر اسلام در نصیحتی به علی بن ابی طالب گفت: ای علی! هر چه برای خود نمیپسندی برای دیگری مپسند، و آنچه برای خود میخواهی برای دیگران هم بخواه؛ در این صورت در قضاوت خویش دادگر و در دادگریت یکساننگر خواهی بود، و اهل آسمان تو را دوست خواهند داشت و در سینه اهل زمین به محبّت جای خواهی گرفت. این سفارش مرا -به خواست خدا- به خاطر سپار.[۱۷]
- علی در سفارش به فرزندش گفت: ای پسرم! توصیهام را دریاب، و نفْسِ خود را ترازو و مقیاس میان خود و دیگران قرار ده: پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که برای خود خوش نمیداری، برای دیگران هم خوش مدار؛ ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود؛ نیکی کن، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند؛ و آنچه را که برای دیگران زشت میداری برای خود نیز زشت بشمار؛ و چیزی را برای مردم بپسند که برای خود میپسندی؛ چیزی را که نمیدانی مگو، بلکه همهٔ چیزهایی که میدانی را مگو: از مواردی که دوست نداری که در مورد تو گفته شود.[۱۸]
- علی بن ابی طالب گفت: برای ادب کردن خود همین بس که آنچه را که از دیگری بد میداری، از آن اجتناب نمایی؛ برادر مؤمنت همان حقّ را بر تو دارد که تو بر او داری.[۱۹]
مثالهایی از قاعده
در بیان مثالها و مصداقهایی از قاعده طلایی در روایات آمدهاست:
- جعفر بن محمد صادق فرمود: حق مسلمان بر برادر مسلمانش این است که خود سیر نباشد و برادرش گرسنه باشد، و خود سیراب نباشد و برادرش تشنه باشد، و هر گاه برادرش جامه ندارد، جامه (زیادی) نپوشد، وه چه بزرگ است حق مسلمان بر برادر مسلمانش! هر چه برای خود دوست میداری برای برادر مسلمانت هم دوست بدار، و آنچه برای خود بد میداری برای او نیز بد بدار؛ اگر نیازمند شدی از او [کمک] بخواه، و چون او از تو [چیزی] خواست به او بده؛ نسبت به هیچ کار خیری نباید از او ملول شوی و نه او از تو ملول شود (هیچ نیکی را از او دریغ مدار همچنانکه او نیز از تو دریغ نمیدارد)؛ تو پشتیبان او باش و او پشتیبان تو باشد؛ اگر غایب شد(به سفر رفت) در غیابش حافظ [حرمت و آبرو و حقوق] او باش، و اگر حضور دارد(چون باز آمد) به دیدارش برو، و والایش شمار و گرامیاش دار، که او از تو است و تو از او هستی...[۲۰]
- علی بن الحسین سجّاد در بیان حقوق مسلمان گفت: مسلمانان را همچون خانواده خود بدان: سالخوردهشان را مانند پدر خود در نظر بگیر، پیرزنشان را مثل مادرت، و همسنّ خویش را به منزلهٔ برادرت، و خردسالشان را همچون فرزندت! در این صورت به کدام یک از اینان (والدین، فرزند، برادر خود) دوست داری ستم کنی؟ و کدام یک را بدخواهی(دوست داری به زیانش ادعایی کنی یا نفرینش نمایی)؟ و کدام یک را دوست داری که اسرارش را فاش کنی و آبرویش را بریزی؟[۲۱]
- جعفر بن محمد صادق در پاسخ کسی که در باره کسب و تجارت از ایشان سؤال کرده بود فرمود: برای مردم مپسند مگر آنچه برای خود میپسندی، و درست بده و درست بستان...[۲۲]
- ابو بصیر میگوید به جعفر بن محمد صادق عرض کردم: اگر در راه زنی از کنار مردی بگذرد آیا جایز است به او نیک بنگرد؟ حضرت فرمود: آیا کسی از شما دوست دارد مردی اجنبی به همسر او، یا زنی از بستگانش چنان نظر افکند؟ عرض کردم: نه. فرمود: برای مردم همان را بخواه که برای خود میخواهی و رضایت میدهی. [۲۳]
- جعفر بن محمد صادق فرمود: تقوای الهی را رعایت کنید و عدالت را اجرا کنید، زیرا شما خودتان از کسانی که عدالت را اجرا نمیکنند عیبجویی میکنید.[۲۴]
قاعده طلایی در دیگر ادیان
«قاعده طلایی» از عمومیترین قواعد و اصول اخلاقی است، که تقریباً توسط همه ادیان به نحوی بیان شدهاست:
- در کتاب تلمود، که از متون مقدس یهودی است، آمدهاست که فردی بتپرست نزد عالمی یهودی آمده به او گفت: تا من روی یک پا ایستادهام تمامی تورات را به من بیاموز! آن دانشمند چنین پاسخ داد: «آنچه را خود از آن نفرت داری در حق همنوعت روا مدار. این همه تورات است، و بقیه توضیح و تفسیر آن است.» [۲۵]
- در اناجیل آمدهاست که عیسی مسیح فرمود: «با دیگران همانطور رفتار کنید که میخواهید آنان با شما رفتار کنند. این است [خلاصه] کتاب خداوند و نوشتههای انبیاء.» [۲۶]
میتوان گفت قاعدهای که عیسی مسیح بیان کرده، قاعده طلایی است؛ و آنچه در تلمود آمده، قاعده نقرهای.
در منابع اسلامی نیز این قاعده از قول پیامبران پیشین ذکر شدهاست:
- خداوند به حضرت آدم وحی کرد: همه سخنی که با تو دارم را در چهار کلمه برایت گرد آوردم:... چهارم: اینکه برای مردم آن را خوش داری که برای خود همان را خوش میداری؛ و برای مردم بد داری آنچه برای خود بد میداری.[۲۷]
- لقمان حکیم به پسرش سفارش کرد: فرزند عزیزم! تو را به شش خصلت وا میدارم، که هر کدام از آنها تو را به خشنودی خداوند نزدیک و از خشم او دور میکند:... چهارم آنکه برای مردم آنچه را برای خود دوست میداری، دوست بداری؛ و برای آنان آنچه را برای خود بد میداری، بد بداری.[۲۸]
- در آنچه خداوند به عیسی مسیح پند داد آمدهاست: ای عیسی! آنچه دوست نداری با تو کنند، با دیگران مکن.[۲۹]
- عیسی مسیح به یکی از یارانش گفت: آنچه نخواهی نسبت به تو کنند، نسبت به هیچکس مکن.[۳۰]
- عیسی مسیح فرمود: من بیماران را به اذن خدا شفا دادم، افراد کور و پیس را به یاری خداوند سالم گردانیدم و مردگان را به اذن خدا زنده کردم، ولی نتوانستم احمق را معالجه کنم. گفتند: ای روح اللَّه! احمق کیست؟ فرمود: آن خودرأی و خودخواهی که همه برتریها را به نفع خود میخواهد، نه به ضرر خودش؛ و همیشه حقّ را از آن خود میداند، نه علیه خود، این همان احمقی است که هیچ راهی برای مداوای او نیست.[۳۱]
قاعده طلایی در شعرها و تمثیلها
سعدی چنین سروده:
یــاد دارم ز پـیـــر دانـشــمـــند |
|
تو هم از من [به] یاد دار این پند |
هرچه بر نفس خویش نپسندی |
|
نــیز بر نــفس دیگری مــپسند[۳۲] |
بشنــو از من سخنـی حـق پدر فرزنـدی |
|
گر به رای من و اندیشه من خرسندی |
چیست دانی سرّ دینداری و دانشمندی؟ |
|
آن روا دار که گـر بـر تـو رود بـپسندی[۳۳] |
هر بد که به خود نمیپسندی |
|
با کس مکن ای برادر من |
گر مادر خویش دوست داری |
|
دشنام مده به مادر من[۳۴] |
ناصر خسرو هم سرودهاست:
بر کسی مپسند کز تو آن رسد |
|
کَت نیاید خویشتن را آن پسند[۳۵] |
آن گوی که طاقت جوابش داری |
|
گندم نبری به خانه چون جو کاری |
همچنین در گلستان سعدی آمدهاست:
- لقمان را گفتند ادب از که آموختی، گفت از بی ادبان. هر آنچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن پرهیز کردم.[۳۶]
- بر کس مپسند انچه ترا نیست پسند.
منابع و مراجع
- نگاهی جامع به قاعده طلایی، علی چراغی، نشر بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۹۰.
- قاعده زرین در حدیث و اخلاق، دکتر سید حسن اسلامی، نشریه علوم حدیث، سال دوازدهم، شماره سوم و چهارم.
- درآمدی جدید به فلسفه اخلاق، هری جی گنسلر، ترجمهٔ حمیده بحرینی، نشر آسمان خیال، ۱۳۸۵.
- یک نظریه صوری شدهٔ اخلاقی، هَری جی. گنسلر، ترجمه مهدی اخوان.