Xگروه بین المللی HSE IRAN
گروه بین المللی ایمنی بهداشت



سلطان معرفت یاعلی ابن موسی الرضا(ع) :: فوائد و مضرات جهانی شدن

 
 
 

» آمار بازدید


» بازدید امروز : 45
» بازدید دیروز : 94
» بازدید هفتگی : 274
» بازدید ماهیانه : 458
» بازدید سالانه : 458
» کل بازدیدها : 50928

 

» جدیدترین مطالب

کیف کفش زنانه
سخنان استاد الهی قمشه ای
یکی از اسماء خدا یاکریم الصَّفْح '
جنگ سرد
103 نکته برای شادتر زندگی کردن
رابطه قران با شیمی(معجزه شیمی قران)
رابطه فیزیک باقران وسخن امام صادق علیه السلام
تعویض پرچم گنبدامام رضا
کیف کفش چرم قائم(عج)
بازاریابی شبکه ای و کلاهبرداری

 
 


فوائد و مضرات جهانی شدن 1394/05/18

یكي ازدستاوردهاي تكنلوژي وجهان معاصر، پديدهْ جهاني شدن است، اين مقوله را به مفهوم متبلور ساختن كل جهان دريك مكان واحد وظهور حالت جهاني، انساني نيز تعبير كرده اند

همين گونه جهاني شدن اشاره دارد به شبكهْ وسيع از ارتباط هاي متقابل جهاني به اين معني كه زندگي ما دراثر حوادثي كه درفاصله هاي دور ازما روي مي دهد وتصميم هايي كه از همان فاصله ها گرفته مي شود، شكل مي گيرد.

به سخن ديگر جهاني شدن دنيا را به دهكدهْ تبديل نموده است كه همه عرصه هاي زيست اقتصادي، اجتماعي، سياسي وفرهنگي شديداً ازآن متاثر است. درپرتو روند جهاني شدن، دولت هاي ملي وآيين هاي سياسي، كارايي خود را از از دست داده و يا دستخوش بحران هاي جدي گرديده اند.

همينگونه ايجاد يك اقتصاد يكپارچة جهاني سبب گرديده است كه ابتكار عمل اقتصادي ازدست حكومت هاي ملي بيرون رود،به معنايي كه رفاه مادي مردم دراثر تصميم هاو سرمايه گذاري هاي شركت هاي فراملي رقم مي خورد، تا اعمال وتصاميم دولت هاي ملي.

درزمينهْ فرهنگي، گسترش وآساني مسافرت هاي هوايي، جهانگردي، فعاليت هاي تلويزيون هاي ما هواره اي، اینترنت وغيره سبب شده است كه دنيا به سوي يكسان شدن حركت نمايد. يعني زمينهْ آماده شده است كه مردم درسراسر جهان يك نوع فیلم را تماشا كنند، به غذاي يكسان تشويق گردند، ورزش يكسان را دوست داشته باشند.

ازنگاه اجتماعي نيز جهاني شدن، ساختارهاي اجتماعي ورزش هاي غرب را مسلط مي سازد به گونهْ كه همه درپي يكساني با آن گام برمي دارند.

آن گونه كه روند جهاني شدن نشان مي دهد، جهان در پرتو آن نظمي را مبتني بر تمركز ثروت، سياست و دانش ايجاد مي كند. در اين نظم از اين كه اقتصاد اساس وقاعده است، محور قرار مي گيرد و تصميم هاي سياسي درسايهْ آن شكل مي يابد وهمين گونه امور اجتماعي وساختارها ازآن مركز مايه مي گيرد.

بااين كه جهاني شدن با شدت و با اميدواري گردانندگان آن به پيش مي رود، درميان ساير جوامع و كشورها سبب بروز دو نوع احساس وباور گرديده است. نخست اين كه جهاني شدن پديدهْ ناگزير است همه به آن مي گرايند، فرهنگ ها درفرهنگ جهاني حل مي گردند، ويگانگي ايجاد مي شود، ديگر اين كه باور دارند، جهاني شدن سلطه يابي ارزش ها وساختار غرب است و مقاومت دربرابر آن به اشكال مختلف ملي و مذهبي و منطقه ای ادامه مي يابد. جهاني شدن درحقيقت استحكام همان نظم جهاني است كه زماني لنين، ستالين وهیتلر شعار مي داد و اكنون امريكا آن گونه كه بوش در سپتامبر 1990 دربرابر نمايندگان كنگرهْ امريكا آن را به عنوان نظم نوين جهاني معرفی کرد. جهاني كاملاً متفاوت ازجهاني كه ما شناخته ايم، جهاني كه درآن حاكميت قانون جاي حاكميت جنگل را بگيرد، جهاني كه درآن كشورها مسووليت مشترك براي آزادي وعدالت را به رسميت بشناسند وجهاني كه درآن توانمندان به حقوق ناتوان ها احترام بگزارند.

(آلن دو بنوا) متفكر فرانسوي درپيامدهاي اين نظم مي گويد، عامل سياسي را زير فرمان عامل حقوقي درآوردن وبلاخره قرار دادن عامل حقوقي درخدمت اخلاق ويژه اي كه هدف آن مشروع ساختن منافع عزت خواهد بود و (دنورم چامسكي) منتقد سياست خارجي امريكا نظم نوين جهاني را نامي تازه براي توسل به زور مي خواند.

مضرات و فوائد

قسمي كه ديده مي شود، جهاني شدن، همه پديده هاي دنياي تكنلوژي وصنعت را جهاني مي سازد وديگر بخش هاي جهان را درهمسويي وهمساني باآن فرا مي خواند، درحقيقت اين فرهنگ غرب است كه بانابودي فرهنگ هاي محلي، ملي و منطقه اي مي خواهد خود را جهاني سازد و در پرتو آن اقتصاد و ارزش هاي خودرا حاكم سازد. اما ضرر اين پديده تنها و تنها متوجه جهان سوم است، ملت هايي كه به هيچ وجه ارزش های آنها مورد پذيرش دنياي پيشرفته نيست در روند جهاني شدن از لحاظ فرهنگي ازخويش بيگانه، از لحاظ اجتماعي مقلد، از لحاظ سياسي وابسته و از لحاظ اقتصادي جامعه مصرفي و دست نگر بار مي آيند در نخستين گام جهاني شدن، جهان سوم بازار سرمايه هاي خارجي مي گردد از اينكه كشورها هیچ كنترلي بر اين سرمايه ها ندارند شرایط به گونه ای رشد مي كند كه كشور كاملاً وابستهْ به اين سرمايه ها مي گردد و در نتيجه تصميمات سياسي كشورها خدشه دار مي گردد. به همين دلیل ورود اين سرمايه هاسبب شكاف اجتماعي و افزايش فواصل طبقاتي را می شود، كشورهايی كه سرمايه را دريافت مي كنند متاثر از تحولات كشورهاي صادر كننده مي شوند و همچنين ورود اين سرمايه ها باعث ايجاد قطب بندي هاي جديد اجتماعي مي گردد، كه درنتيجه ديده مي شود همه مضرات جهاني شدن متوجه جهان سوم است.

عوامل عدم پيروزي جهاني شدن

مناديان جهاني شدن به گونهْ مناديان سوسياليزم از پيروزي قاطع وكامل اين روند سخن مي گویند ولي واقعيت هاي جهان معاصر نشان مي دهد، همچنان كه ارزش های نظام سوسيالستي در عملا از رونق افتاده است، جهاني شدن نيز باچالش ها وكاستي هاي روبروست كه دراين رابطه مي شود، به موارد زير اشاره کرد.

1: اگر در روند جهاني شدن دولت، ملت ها قادر به ايجاد هويت هاي جمعي نشوند، احتمال زياداست كه نگرش هاي خاص منطقه ای، ديني، قومي ونژادي بوجود آيد، بنيادگرايي ديني جنگ هاي نژادي در يوگوسلاوي و ديگر بخش هاي شوروي سابق، اهالي باسك دراسپانيا و فرانسه و فلاماند دربلژيك مي تواند، برهان اين مدعا باشد.

2: دربخش هايی ازجهان، جهاني شدن گونهْ جديدي از ملي گرايي را رقم زده است قسمي كه تعدادي ازكشورها دريك موقعيت سيال با آميزش عناصر گذشته بايك سمت گيري آينده نگر هويت ملي جديدي را براي خويش اختصاص داده اند. مانند كشورهاي سنگاپور، مالزي، استراليا، نيوزيلند، كانادا.

3: باهمه تاثير پذيري ها ديده مي شود كه دولت هاي ملي مشروعيت خود را در دفاع از فرهنگ ملي مي بينند به همین دلیل با وجود دولت و ملت ها يك فرهنگ جهاني تحقق نمي يابد.

4: با رشد جهاني شدن حوزه هاي تمدني درپي بازيابي خود بر می آیند، كه اين خود تهديدي بر جهاني شدن است. اين كه ساموئيل هانتينگتون ازتئوري برخورد تمدن ها سخن مي گويد بخودي خود ردي است بر پيروزي روند جهاني شدن

5: تفاوت هاي اعتقادي مانع ديگري است برجهاني شدن با آنكه دنياي پيشرفته شعار حكومت ها و نظام غير ديني را سر مي دهند در دنياي سوم ديده مي شود كه قبل ازسرمايه گذاري دنياي غرب و يا ايجاد نهادهاي برگرفته از ارزشهاي غربي، مبلغين مذهبي سرا زير مي شوند، ودر هر كشوري ازدنياي سوم كه آمار گرفته شود، تعداد مبلغان مسیحیت و نهاد هاي كليسايي بيشتر ازمراكز اقتصادي و تعليمي آن كشورها ست، اين روند طبيعتاً موجب عكس العمل هاي مذهبي مي گردد و مانعي مي شود دربرابر جهاني شدن كه مذهب را نيز به دنبال مي كشد.

6:ديده مي شود كه حتي در محدوده و محيط فرهنگ هاي فراگير اقليت هاي مهاجر ويژگي هاي فرهنگي خود را دنبال کرده ورها نمي كنند، اين خود نشان مي دهد كه فرهنگ هاي ملي نابود نمي گردد.

7:درست است كه انتقال تكنولوژي را شركت هاي فرا مليتي بدست دارند، ولي در اين روند مي تواند شركت هاي ملي هم سهيم گردد و در نتيجه سبب انتشار و توزيع فرهنگ غير غربي مي گردد و يا فرهنگ كنفوسيويس، اسلامي هند وغيره را توزيع نمايد.

8:اگرچه سرمايه دراختيار دنياي صنعت وتكنلوژي است كه مي توانند محصولات خود را به جهان عرضه كنند ولي سرمايه هاي ملي نيز مي تواند در اين پروسه داخل شود و باچاپ كتاب، تهيه فیلم، ايجاد تلويزيون و غيره به فرهنگ وهويت ملي ياري رساند.

9: رسانه هاي ملي نيز مي تواند، فعاليت بين المللي يابد، مثلاً يك روزنامه مي تواند در سراسر جهان منتشر گردد و يا ازامكانات اینترنت استفاده نمايد.

10:افكار و ايده هاي فرهنگ ملي نيز امكان دارد با اعتماد به نفس كامل درسطح جهاني عرضه شود و با ارزش هاي فرهنگ جهاني مقايسه گردد.

11: اسلام گرايي ويا بنياد گرايي اسلامي خود عكس العملي است دربرابر فرهنگ غرب و ارزشهاي تحميلي آن، كه دربرابر آن ارزشهاي اسلامي مطرح مي شود.

12: مخالفت كشورهاي اروپايي كه درهسته مركزي نظام جهاني قرار دارند. درمقابل جهاني شدن فرهنگ، نمود ديگري است ازعدم پيروزي اين روند، جامعهْ اروپا در 1989 دو سند را تصويب نمود كه امريكا با آن مخالف است.

اول عهد نامهْ تلويزيون فرامرزي، كه ازسوي شوراي اروپا به تصويب 22 كشور عضو رسيد. دراين عهد نامه مشخص شده كه كشورهاي اروپايي بايد دراستفاده ازتلويزيون هاي ماهواره يي، و منطقه ایي بايد بين خود هماهنگي داشته باشند و بامحصولات فرهنگي امريكا مبارزه كنند. درعهد نامه گفته شده كه بيشتر برنامه ها بايد اروپايي باشد و كشور هاي اروپايي هم تصميم به تطبيق آن گرفته اند. همچنان درسال 1989 اتحاديه اروپا از طريق، كميسيون تشكيلات جهاني اروپا، تصميم گرفت رهنمودي را درباره ْ تلويزيون هاي برون مرزی ارايه كند، و به خصو ص تحقيقات بازرگاني، مسايل اقتصادي، فرهنگي مسايل جوانان و استفاده ازامكانات ملي و منطقه اي كه از بيرون مي آيد، مورد توجه قرار گيرد و مقرر شد كه بايد 50 درصد برنامه ها اروپايي باشد.

13_ تعارض ميان سرمايه داري و بازمانده هاي نظام سوسياليستي گذشته اصل ديگر است دربرابر جهاني شدن، با فروپاشي شوروي، دنياي سرمايه، اكثر روزنامه ها، تلويزيون و کمپانی های فیلم سازی را خرید و شبكه هاي خصوصي ايجاد نمود، ولي از طرف ديگر در آن كشور ها شاهد تلاش درجهت محلي شدن نیز مي باشیم. و همچنان ملی گرایی در اين كشور ها، مانع رشد روند جهاني شدن می شود.

عناصر هويت ملي :

این که جهاني شدن در القاْ فرهنگ مسلط غربي صرف نظر از عناصر مثبت آن بامشكلاتي مواجه است و نمي تواند خود را بر فرهنگ ملي مسلط گرداند نقطه مثبتی است که باید از ان بهره برد و در همین مسیر بايد عناصر اساسي فرهنگ و هويت ملي خود را دريابيم، عناصري كه همه ْ افراد و بخش هاي جامعه رابه گونة ای باهم پيوند مي دهد و آن را شكوفا و استوار می سازد.

در بعد تاريخي مي شود اين عنصر را در تبلور و باز يابي مجدد عظمت و شكوه گذشته خود جستجو كنيم آن بزرگي ها راياد كنيم. عوامل سقوط خود را دريابيم و در پي مجد و سازندگي خود باشيم.

در بعد عقلاني دستاورد هاي عملي خود را بياد آريم اينكه درعرصه علم و هنر از پيشتازان جهان بوده ايم و بايد در راستايي آن حركت كنيم.

ازلحاظ عاطفي و احساسي مي توانيم چيز هاي كه شور و نشاطي در ما ايجاد كرده است، توجه كنيم، عيدها و مناسك باستاني و ديني كه برجسته تر از بسياري كشورهاست . مانند جشن نوروز كه يگانه جشنی درجهان است كه واقعاً نوشیدن جهان و رستاخيز هستي رانويد مي دهد و همزمان بانبض تپنده ْ عالم، د لها را به شور وشادي مي نشاند.

دربعد ملي مي شود از زبان وادبيات غني و گرانسنگ خود ياد كنيم و همه را به دور آن فرابخوانيم، در بعد ديني، از قرآن و احکام سازنده اسلام سخن بگوییم، در بعدانساني، به ارزش هایي چون نوع دوستي، مهمان نوازي، شهامت، ايثار و غيره تكيه كنيم كه واقعاً نظير ندارد.

بايد بيا د داشته باشيم كه اگر ما در مقابله بافرهنگ جهاني، ازاين عناصري كه هويت جمعي ما را مي سازد در ابعاد تاريخي، عقلاني، عاطفي، ملي، ديني، و انساني، حمايت نكنيم و درساختن آن جدي حركت نكنيم پيداست كه افراد انساني، كمبود خود را از منابع خارجي بر طرف می کنند و اينجا است كه در مقابله با هجوم فرهنگي بيگانه وجهاني شدن، باخته ايم .

سرچشمه ها:

1- جان پي آرنسون، ملي گرايي، جهاني شدن ومدرنيته، ترجمه ْ م .كاشي، رسانه ها وفرهنگ (مجموعه مقالات)، چاپ اول انتشارات سروش، تهران، 1376 س 159

2- حسين سيف زاده، مكاتب ناسيوناليزم، ترجمه، امير مسعوداحتهادي، انشتارات وزارت امورخارجه، تهران 1378، غلام رضا علي باباي، فرهنگ راوبط بين المللي، چاپ دوم، انتشارات وزارت خارجه تهران،

3- هي ووداندر، درآمدي برايد تولوژي هاي سياسي، 1375، ترجمه محمد رفيعي ميرآبادي، انتشارات وزارت امورخارجه،

4 _بابك احمدي، معماي مدرنيته، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامي تهران، 1377

ساموتل پي، ها نتيگتون، برخودر تمدن ها وبازسازي نظم جهاني، ترجمه محمدعلي حميد رفيعي دفتر پژوهش هاي فرهنگي، تهران

نظرات

پست نظرات
نام:


ایمیل:


عنوان:


نام سایت:


نظرات:

كد:



 


 
 
 
 
 

اطلاعات مدیر وبلاگ:



تماس با مدیر سایت

اطلاعات تماس

 
 

گالری تصاویر:


 
 

جستجو:

جستجو در محتوا   


 
 

لینکهای مرتبط:


 
 

لیست کتاب ها:



 
 

دوستان:


 
  Copyright 2012 . All Rights Reserved