چهارشنبهسوری یکی از جشنهای ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبهٔ سال (سهشنبه شب) برگزار میشود.
واژهٔ «چهارشنبهسوری» از دو واژهٔ چهارشنبه — نام یکی از روزهای هفته — و سور به معنای عیش و عشرت ساخته شده است طبق آیین باستان در این رو آتش بزرگی بر افروخته می شود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.
در گاهشماری زرتشتی یک سال شامل ۳۶۵ روز یا ۱۲ ماه است که هر کدام دقیقاً ۳۰ روز بوده و ۵ روز انتهایی سال جدا از ماهها بهحساب میآمده و «پنجه» نامیدهمیشود که البته در هر ۴ سال یک بار ۶ روز میشود. در این گاهشمار روزی به عنوان چهارشنبه و به طورکلی ۷ روز هفته وجود ندارد بلکه ۳۰ روز ماه و ۵ روز انتهای سال هرکدام با نام خاصی نامگذاری میشود. ایرانیان قبل حمله تازیان این ۵ روز آخر سال را با روشن کردن آتش جشن میگرفتند و بر این اعتقاد بودند که در این ۵ روز ارواح درگذشتگان به زمین سفر میکنند و با همراه خانوادههایشان و برای آنها برکت، دوستی و پاکی در سال آینده طلب خواهندکرد ولی بعد از حمله تازیان به دلیل مخالفتهای آن روزگار در برپایی این مراسم ایرانیان روز چهارشنبه را که نزد اعراب نحس بوده را انتخاب کردند و آتش افروزی در این روز را با نحسی آن روز توجیه کردند. در شاهنامه فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن این جشن است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست. آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولا در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» در واقع این جمله نشانگر یک تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر شما خواهان آن هستید که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلات شما را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به شما بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین افراد باشد و در میان پارسیان یهودی و مسلمان، ارمنیها، ترکها، کردها و زرتشتیها رواج دارد. در حقیقت این جشن و نقش بارز آتش در آن به علت احترام گذاشتن به دین زرتشتی است. البته مراسمی که امروزه برپا میشود به طوری کلی متفاوت با آن روزگار است چون از نظر زرتشتیان آتش نماد مقدسی است و پریدن از روی آن به نوعی بیاحترامی به آن نماد تلقی میشود.جشن آتش در واقع پیش درآمد جشن نوروز است که نوید دهنده رسیدن بهار و تازه شدن طبیعت است.
پیشینه:
در گذشتههای دور آریاییان به گرد آتش جمع میشدند و با نوشیدن شیره گیاه هوم (هَئومَه haoma) و با پایکوبی و هلهله و شادی به قربانی حیوانی (معمولاً گاو) میپرداختند و بخشی از آن گوشت را به آتش میافکندند زرتشت غریوهای مستانه و افکندن گوشت قرابانی در آتش و الوده کردن آن را نفی کرد و کشتن جانوران را به رنج، و تباه کردن گوشت آن را کاری اهریمنی به شمار آورد و در برابر اینها خشنودی و پایکوبی و شادمانی از هستی و آفرینش را در گرد آتش درست و برابر با اَرْتَة (فضیلت، سامان و نظم هستی ) و نیکوکارانه شمرد.مطابق قول و حدس استاد ذبیح بهروز چهارشنبه سوری جشنی است مانند بیشتر جشنهای ایرانی که با ستاره شناسی بستگی تام داشته ومبدإ همه ی حسابهای علمی تقویمی بشمار می رود. در آن روز در سال ۱۷۲۵ پیش از میلاد زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده و کبیسه پدید آورده و تاریخ های کهن را درست و منظم کرده است؛ پس به نظر ایشان در سال ۱۷۲۵ پیش از میلاد،شبی که در روز آن زرتشت تاریخ را اصلاح کرده است، به یادبود آن ، همه ساله مردم ایران جشن بزرگی بر پا کرده و با آتش افروزی،شادی خود را آشکار و اعلام کرده اند و آن رصد و اصلاح تاریخ تا کنون در هیأت و یادمان چهارشنبه سوری ( شب جشن سوری) یا جشن سوری باقی و جاری مانده است. یک رشته از جشنهای آریایی،که عمر هر کدام از آنها برابر با عمر ملت اهورایی ایران و آریاییها می باشد، از اقوام هند و ایرانی و هند و اروپایی ، جشنهای آتش یا سده میباشد و جشنهایی است که با افروختن آتش جهت سور و سرور و شادمانی آغاز و اعلام میشد. در ایران از جمله جشنهای باقیمانده از جشنهای آتش و جشنهای سده، جشن سوری و در پایان سال و یا همان چهارشنبه سوری میباشد؛ در وهلهی نخست بایستی گفت که گروهی چهارشنبه سوری را مستحدثات جشنهای ایرانی میدانند و اینکه در تاریخ باستان ایران پایه و نشان و ریشهای برای آن وجود ندارد، و عدهای نیز آن را کاملاً آریایی و ایرانی میپندارند که بدعتها و انحرافاتی در آن واقع شده است. آقای هاشم رضی پژوهشگر برجسته اوستا و گاثاهای زرتشت در کتاب گاهشماری و جشنهای ایران باستان بدرستی اشاره میکند که در اواسط سدة چهارم هجری از این جشن و چگونگی برپای و هنگام آن بوسیله ابوجعفر نَرْشًحی مورخ سده سوم آگاهیم که در زمان منصور بن نوح سامانی در میانه سده چهارم هجری این جشن برقرار بوده است و چنین آورده شده است که «… و چون امیر منصور بن نوح به مُلک نشست اندر ماهِ شوالیّه سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان، فرمود تا آن سراهای دیگر بار عمارت کردند و … آن گاه امیر سدید به سرای نشست و هنوز سال تمام نشده بود که شب سوری چنانکه عادات قدیم است، آتشی عظیم افروخته ، پـارههای آتش به جست و سقف و سرای درگـرفت و دیگر بـاره جملهسـرای بسوخت و … همانطور که ملاحظه میشود نکاتی چند در این سند تاریخی که بسیار با اهمیت میباشد وجود دارد از جمله اینکه در این سند تاریخی شب سوری ذکر شده است و از چهارشنبه سوری نامی برده نشده است دوم اینکه گفته شده برسم عادات قدیم ایرانیان و این نشان از برگزاری این جشن قبل از تسلط اعراب و اسلام بر ایران و کهن بودن آن میدهد و سوم اینکه آتش افروختند بطوریکه عمارت و سرای سلطان سوخته است. چهارم اینکه هنگام برگزاری آن ، که گفته شده هنوز سال تمام نشده است. اما زمان و هنگام اجرای جشن سوری برپایه مستندات گاهشماری ، چهارشنبه نبوده است چون در تقویم و روزشماری ایرانیان، شنبه و چهارشنبه ،آدینه و جمعه وجود نداشته است و هر سال به ۱۲ ماه تقسیم میگشته است و هر ماه دستکم، بی کم و کاست ۳۰ روز داشته است و هر روز هم برای خودش نامی داشته است و جهت حساب کبیسه پنج روز افزون را که سال شمسی ۳۶۵ روز کسری بود به پنج نام از عنوان گاثاها که سرودها و نیایشها زرتشت بود مینامیدند و این پنج روز مجموعاً پنج خمسه، پنجة دزدیده و … مینامیدند.از جمله اظهارات آقای کوروش نیکنام موبد زرتشتی را که گفته است ما زرتشتیان در کوچه آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را ( به نیّیت فریضه دینی) زشت می شماریم و این مراسم مربوط به زمان بعد از اسلام و تسلط اعراب می باشد، می تواند دلیل بر خلط و انحراف این مراسم به نام چهار شنبه سوری با شب سوری آریایی باشد. با این مقدمه میتوان مدعی شد که در یکی از چند شب آخر سال ایرانیان جشن سوری را که عادات و سنتی قدیم آنان بود، با آتش افروزی همگانی بر پا میکردند، اما چون تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نامهای کنونی روزها بخش کنند و بخوانند لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال تحقیقاً چنین جشنی برگذار نمیشده است و روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شده است، بی گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده و فراگیر برقرار بود، مصادف با شب چهارشنبه شده و چون در روزشماری و فرهنگ تازیان ، چهارشنبه نحس و نامبارک و بدیمن محسوب میشده است از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و به این وسیله سعی داشتند که نحوست چنین شب و روزی را منتفی کنند. چنانکه جاحظ نویسنده مشهور عرب در رساله المحاسن و الاضداد آورده است «الأربعاء یوم ضنک و نحس» چهارشنبه روز شوم و نحس نزد اعراب بوده است. البته در چگونگی تطبیق جشن شب سوری با چهارشنبه سوری تازی، داستانها و دلایلی را ذکر نمودهاند که به ذکر یکی از آنها اکتفا میشود. یکی از دلایل آن این بوده است که مختار سردار شیعیِ معروف عرب همان کسی که به خونخواهی امام حسین و یارانش قیام کرد، هنگام آزاد شدن از زندان به خونخواهی شهدای کربلا قیام نموده و برای اینکه موافق و مخالف خود را از هم تمییز دهد اعلام نمود که شیعیان بربالای بامهای خود آتش بیفروزند تا موافق و مخالف از هم تمییز داده شود و این شب مصادف بود با شب چهارشنبه سوری آخر سال، واز آن به بعد مرسوم شد که ایرانیان مراسم آتشافروزی را در شب چهارشنبه آخر سال برپا کنند. بیگمان فلسفه انطباق جشن سوری با چهارشنبه سوری و اینکه جشن سوری ایرانی چگونه نحوست و شومی چهارشنبه سوری را از بین میبرد، میتواند این باشد که آتش در نزد ایرانیان آریایی مظهر روشنی، پاکی ، طراوت ، سازندگی و تندرستی و در نهایت مظهر اهورا مزدا «خداوند» است، بیماریها ، زشتیها ، بدیها و همة آفات و بلایا در عرصه تاریکی و ظلمت مظهر و نماد اهریمن میباشند؛ به اعتقاد ایرانیان هرگاه آتش افروخته شود، بیماری ، فقر، بدبختی، ناکامی و بدی محوّ و ناپدید میگردد چرا که از آثار وجودی ظلمت و اهریمن هستند. پس افروختن آتش و بطورکنایه، راه یافتن روشنیِ معرفت در دل و روح است که آثار اهریمنی و نحوست و نامبارکی را از میان برمیدارد به همین جهت جشن سوری پایان سال را به شبِ آخرین چهارشنبه سال منتقل کردند تا با طلیعة سالنو خوشی و خرم و شادکام گردند. چنانکه از آثار فرهنگی و رسوم کهن ایرانیان برپا کردن جشن و سرور و شادی بوده است و البته این جشن و سرور و شادی کاملاً جنبه دینی، اجتماعی و فلسفی بخود گرفته است و هدف از آن ارتقای روح و روان و همچنین شادی تن و جسم برای تلاش، کوشش و سازندگی بیشتر بوده است. ایرانیان مردمانی جشن باره بودهاند چنانکه میتوانیم آثار آن را در کتیبههای داریوش مشاهده نمود، که بسیار به، شادی و شادمانی ایرانیان آریایی و باورمندیهای که جزوه آیین زرتشتی بوده، اشاره شده است واز شادی آفریدهی اهورا مزدا و سوگ، اندوه و غم آفریدهی اهریمن نام برده شده است؛ مانند: «خدای بزرگ است ، اهورا مزدا که آسمان را آفرید، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را از برای مردم آفرید » استاد پورداود جشن پریدن از روی آتش و خواندن ترانههایی در آن خصوص را زشت میپندارد چنانکه در کتاب آناهیتا میگوید:« در جشن چهارشنبه سوری از روی شعله آتش جستن و ناسزای چون سرخی تو از من و زردی من از تو گفتن، از روزگارانی است که دیگر ایرانیان مانند نیاکان خود آتش را نماینده فروغ ایزدی نمیدانستند آن چنانکه در آتش افروزی جشن سده که به گفته گروهی از پیشینیان ، پرندگان و چارپایان را به قیر و نفت اندوده، و آتش میزدند، از دوران پس از اسلام است». آقای هاشم رضی تاریخ برگزاری جشن سوری را در ایران باستان از سه مرحله بیرون نمیداند یا در شب بیست و ششم از ماه اسفند، یعنی در نخستین شب از پنجة کوچک یا نخستین شب از دهشب و روز فروردگان قراردارد، یا در اولین شب پنجه بزرگ یا پنجة«وه» که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز جشن هَمَسْپتْمَدَم و آخرین گاهنبار و جشن آفرینش انسان است. یکی از واجبات و سنتهای معمول آتش افروختن بر سر بامها و در کوی و برزن بوده است جشن دهروز فروردگان مطابق با هر جشن دیگر، با افروختن آتش و نیایشهای ویژهای معمول بوده است، اما علت اصلی برافروختن آتش که نشانه شادمانی، ستایش اهورا مزدا و آغاز جشن بود تا ارواح را راهنما باشد ودر روشنی و فروغ اتش به خانههای خود در آیند، البته در پشت بام در کنار آتش خوراکهای ویژهای نیز میگذاشتند. جشن سوری در قدمت برابر است با اعتقاء آریاییها و به ویژه مردم ایرانزمین به فروهرها یعنی ارواح پاکنیاکان. که البته باید ریشه آن را در اوستا و گاثاهای زردتشت پیدا کرد چنانکه در فروردین یشت پاره ۴۹ آمده « فروهرهای نیک توانای پاک در هنگام (جشن گهنبار) همسپتمدم از آرامگاه خود به سوی زمین فرود آیند و ده شب پی در پی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان در این سرا بسر برند».
« آتش را میستایم که آفریدهی پاک اهورا مزدا میباشد» پس تقدس آتش به دلیل آفریده شدن ان توسط اهورامزدا بوده و خودِاتش به منظور یاری و استمداد جُستن ستایش نمیشده است. شب سوری بیگمان شکل درست تلفظ این جشن «جشن سوری یا چهارشنبه سوری» است؛ در دوران ساسانیان واژه سوری فارسی، در پهلوی به گونه سوریک صفت اسـت چون سـور به معـنی سـرخ و « یکِ» پسوند صفت میباشد به معنی سرخ و سرخرنگ، و شب سوری یعنی شب سرخ، چرا که عنصر اصلی این مراسم برافروختن آتش سرخ بوده است. در اوستا کلمه سور با واژه سوئیریه یا« suirya » به معنی چاشت آمده است ،که ان را در معنی مهمانی بزرگ گرفته و بکار برده اند؛ البته کردهای امروزی هنوز هم به آذر(واژه اوستایی) آگِر و به شب سرخ، شَوِْ سور میگویند و آگِرَه سوره همان آتش سُرخ و یا آذر سوئیریه اوستایی میباشد. بسیاری از مراسم کنونی که در پایان سال یا چهارشنبه سوری باقی مانده است کنایه از اهدای نذور و فدیه ارواح و فروهرها میباشد ودر این شب سال، به زیارت اهل قبور رفتن و نذری جهت اموات دادن و مراسم آتش افروختن بر بامها؛هنوز میان زرتشتیان و بسیاری از مردم روستاها جهت راهنمایی فروهرها مرسوم می باشد؛ اهدای آجیلِ مشکلگشا که همان لُرْک lork یا آجیل هفت مغز زرتشتان است ،و مراسم فال کوزه و کجاوه بازی و شال اندازی و … میان مردم آذربایجان و …، جای پای مشخصی در رسوم ایرانیان قدیم دارد.
منوچهری دامغانی هم اینگونه به این باور اشاره میکند:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور به ساتکین میخور تا به عافیت گذرد
واژه شناسی:
واژه «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفتهاست.
واژه سوری فارسی، در پهلوی به گونه سوریک(Surik) صفت است. چون سور (Sur) به معنی سرخ و ایک (Ik) پسوند صفت می باشد به معنی سرخ و سرخ رنگ است چنانچه گل سوری به معنی گل سرخ است. به این جشن از آن جهت سوری گفته اند که عنصر اصلی مراسم آن، افروختن آتش سرخ بوده است.البته « سور » به چم (معنی) « میهمانی » هم در فارسی به کار رفته است. بر پا داشتن آتش در این روز نیز گونه ای گرم کردن جهان و زودودن سرما و پژمردگی و بدی از تن بوده است . در گذشته جشن های آتش کاملا” حالت جادویی داشته و بسیار بدوی بوده است . چگونگی این جشن ، همسانی و مانندگی های فراوانی به جشن سده دارد.
جشن مبارزه با تاریکی: جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بودهاست که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفتهاست که طلایهدار نوروز است.
در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام سور مرسوم بودهاست و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده میشد و از روزهای شوم و نحس بشمار میرفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند. بدین ترتیب ایرانیان آخرین جشن آتش خود را به آخرین چهارشنبه سال انداختند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه بدست دیگران ندهند و بدین ترتیب چشن سوری از حادثه روزگار مصون ماند و برای ایرانیان تا به امروز باقی ماند.
زمان چهارشنبه سوری:
اما بر پایه ی پژوهش های انجام شده ، زمان باستانی « جشن سوری» را می توان در این سه گاه باز جست :
۱. شب بیست و ششم از ماه اسفند ، یعنی در نخستین شب از پنجه ی کوچک.
۲. نخستین شب پنجه ی بزرگ یا پنجه ی وه که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز «جشن همسپهمدیم» (آخرین گاهنبار سالانه(
۳. دیدگاه سوم ، شب پایانی سال است که ارجمندترین روز « جشن همسپهمدیم» و جشن آفرینش انسان است .
برخی را باور این است که با در نظر آوردن واژه ی « چهارشنبه » که بر آمده از فرهنگ تازی و سامی است ، پس « چهارشنبه سوری » ارمغانی از سوی تازیان است ، چرا که همانگونه که می دانیم ، در ایران باستان هر روزی نامی ویژه داشته است ( هرمزدروز ، وهمن روز ، اردوهشت روز ، شهروَر روز ، خرداد روز ، سروش روز ، مهر روز ، زامیاد روز و … ) و نشانی از بخش بندی امروزین چهارهفته ایی و نام های آنان به چشم نمی خورد .
دوازده ماه سی روزه نسبت به سال شمسی پنج روز کمتر دارد. برای جبران این تاخیر و حساب کبیسه آن پنج روز را به شنج عنوان گاثاها از سرودهای زرتشت ، می نامیدند. در یکی از چند شب آخر سال ، ایرانیان جشن سوری را که عادت و سنتی قدیم بود با آتش افروزی بر پا می کردند. و چون مفهوم هفته و نام گذاری آن وجود نداشته نمی توانست چهارشنبه سوری نام بگیرد. تقویم کنونی ، بعد از ورود اعراب به ایران رواج یافت. در فرهنگ اعراب چهارشنبه یا یوم الارباع نحس و نامبارک است. بی گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده بر پا بوده ، مصادف با شب چهارشنبه شده و چون در روز شمار اعراب ، چهارشنبه بدیمن بوده، از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله می کوشیدند تا نحوست چنین شبی و روزی را دور کنند.
در مورد این که چرا چهارشنبه برای چنین جشنی انتخاب شده است، به دلایلی است یکی از دلایل وابسته به یک شخصیت تاریخی شیعی است که آن هم جنبه ایرانی دارد، مختار سردار معروف، کسی است که به خون خواهی امام حسین (ع) و یارانش که در کربلا با مظلومیت و شقاوت شهید شدند قیام کرد و انتقام خون آنان را باز ستاند. به موجب این خبر، مختار پس از حادثه کربلا، هنگامی که از زندان آزاد شد و به خونخواهی شهدای کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تشخیص دهد، دستور داد که شیعیان بر بالای بام خانه های خود آتش بیافروزند و این مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال. باید اشاره کرد که همانند دیگر گزاره های تاریخی اختلاف در مورد منشاء این جشن وجود دارد که مجال اندک، اجازه بررسی تک تک آنها را نمی دهد.
اما دیگر چیزی که من خودم شنیده دهدهم ام اینست که چون اعراب ایرانیان را محدود ساخته بودند ایرانیان از این رو شبی که برای اعراب نحس بوده را جشن میگرفتند
ظهور آتش بازی:
آتش بازی در شب چهارشنبه سوری در زمان ناصرالدین شاه و به وسیله ی فرانسوی ها در ایران رواج پیدا کرد. در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه این نمایش انجام می شد پس از آن مردم هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپ خانه صادر شد و مردم در آن جا به تماشای آتش بازی می ایستادند و کم کم به شکلی که امروزه اجرا می شود در آمد .
مختار چهارشنبه سوری را به ایران آورد؟!
جالب ترین سرمنشایی که برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری گفته شده، قیام مختار ثقفی است که به خون خواهی شهدای کربلا قیام کرده است.
مختار، برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد، فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانهها آتش بیفروزند که شب آن فرمان با شب چهار شنبه آخر سال نیز مصادف بوده است.
با تقارن روشن کردن آتش بر روی پشت بام ها در آخرین قسمت پخش شده مجموعه “مختارنامه” با چهارشنبه آخر سال، این تصور در برخی اذهان به وجود آمد که سرمنشا مراسم چهارشنبه سوری ایرانیان، از قیام و خون خواهی مختار بوده است نه آنچه که تاکنون به ایران باستان نسبت داده می شد.
ایرانیان از دیرباز تاکنون، در روز چهارشنبه آخر سال، اقداماتی را انجام می دهند، بدون اینکه چرایی اقدامات خود را هم بدانند.
در برخی کتب تاریخی مانند تاریخ بخارا، لزوم برگزاری چنین مراسمی را اینگونه آورده اند: منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری جشنی را برگزار میکند که موجب آتش سوزی در قصر او نیز میشود، بدین ترتیب یقین حاصل می شود که این جشن از سالها و بلکه سدههای پیش در ایران رایج بوده است.
همچنین در منابعی دیگر گفته شده که در روزشمار قدیم اعراب، چهارشنبه روز نامبارکی بوده، لذا سعی میکردند شب چهارشنبه را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خرید و فروش و کسب و کار بکشند.
برخی مورخان نیز معتقدند: در ایران باستان، پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام «سور» مرسوم بودهاست. از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» -روز نحس- خوانده میشد، بدین ترتیب ایرانیان جشن خود را به آخرین چهارشنبه سال موکول کردند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه بدست اعراب ندهند.
اما در این بین مهم ترین و شاید جالب ترین سرمنشایی که برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری گفته شده، قیام مختار ثقفی است که به خون خواهی شهدای کربلا قیام کرده است. در این میان عده ای دلیل آن را قسمت پیشین سریال “مختارنامه” می کنند که در آن مختار، برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد، فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانهها آتش بیفروزند که شب آن فرمان با شب چهار شنبه آخر سال نیز مصادف بوده است.
از آن پس مردم ایران که دوستدار اهل بیت رسول اکرم (ص) و حضرت سید الشهدا هستند، آن شب را پاس میدارند و به یاد آن شب چهار شنبه را با جشن سوری همزمان جشن میگیرند، که در آن شب دوستداران واقعی حضرت سید الشهدا شناخته شوند.
در همین رابطه، دکتر مجید حیدری از تاریخ پژوهان نسبت بین چهارشنبه سوری و آتش افروختن برای اعلام رسمی قیام مختار را براساس قرائن و شواهد تاریخی یکی دانست و گفت: در متون تاریخ ذکر شده که زمان رسمی اعلام قیام مختار به وسیله بر افروختن آتش بر پشت بامهای کوفه در آخرین چهارشنبه از سال شمسی بوده و به دلیل حضور ایرانیان در سپاه مختار از آن پس روز چهارشنبه آخر هر سال به عنوان جشن آتش آفروزی و آغاز قیام غلبه بر قاتلان امام حسین (ع) نام برده میشود. اما در عین حال حجت الاسلام والمسلمین محمدهادی یوسفی غروی، عضو کمیته علمی، تخصصی تاریخ در مدارج حوزوی میگوید که ارتباط چهارشنبه سوری با قیام مختار که در میان برخیها به آن پرداخته میشود، تنها یک احتمال ضعیف است که عدهای به دنبال ایجاد چنین ارتباطی هستند، اما هیچ سند و مصدر معتبر یا حتی غیرمعتبر در این زمینه وجود ندارد. در متون تاریخی حتی یک متن مستند تاریخی که اعلام کند در فلان سال یا در فلان جا در شب چهارشنبه آتش روشن میکردهاند، وجود ندارد و در سال شمارهای تاریخ هجری چنین چیزی نیست.
همچنین سید محمد غروی چهارشنبه سوری را خرافی و دارای ریشه در جهالتهای گذشتگان دانست و ابراز تعجب کرد از اینکه با پیشرفت علوم و دانش و تحول فرهنگها چگونه افرادی اقدام به انجام این کارهای غیرمنطقی و انحرافی میکنند و به خرافات و ترویج آن در جامعه دامن میزنند و سبب آسیب دیگران میشوند.
لازم به ذکر است که مراجع تقلید نیز مراسم چهارشنبه سوری را خرافی و بدون مبنای عقلایی و حتی در مواردی حرام اعلام کرده اند.
سعید نفیسی، ادیب و پژوهشگر معاصر (۱۲۷۴ – ۱۳۴۵ خورشیدی) و استاد دانشگاه تهران در شماره ۱۱ سال اول و شماره ۱ سال دوم مجله مهر درباره «چارشنبه سوری » مقاله مفصل و محققانه ای نوشته اند که قسمتهایی از آن را در اینجا نقل میکنیم : چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه عیش و عشرت و میرساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته اند. این جشن ملی از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان بوده است …
شب چهارشنبه سوری در ایران آئین خاص و تشریفات گوناگون دارد که هر یک از آنها را در ناحیه دیگر میتوان یافت . آئین چهارشنبه سوری یا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است یک قسمت از آن عمومی و مشترک میان تمام مردم ایران است که حتی بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت و قسمت دیگر آئین خصوصی است که مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اینجا کم و بیش بشهرهای دیگر ایران رفته است . آن قسمت از آئین این شب که در تمام ایران معمول است از کرمان گرفته تا آذربایجان واز خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشت وسیع که ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشکار میشود تمام مردم آذربایجان چه در شهر و چه در ده ها در آن شرکت دارند و حتی هنوز در میان مردم قفقاز معمول است . ایرانیانی که از دیار خود دور افتاده اند نیز آن را فراموش نمیکنند و ایرانیان مقیم ترکیه و مصر و هندوستان نیزدر جامعه خود این رسوم و آداب را معمول میدارند.
برخی آیینهای سوری:
حاجت خواهی از توپ مروارید توپ مروارید، یک توپ نظامی بزرگی واقع در میدان ارگ تهران قدیم، روبروی نقارهخانه قدیم. وجه تسمیه این توپ معلوم نیست اما برخی (کتیرائی، ۱۳۷۸) علت نامگذاری را چند رشته مروارید ذکر کردهاند که به دهانه توپ آویزان بودهاست. نوشته حک شده روی توپ نام سازنده آنرا اسماعیل اصفهانی و سال ساخت آنرا ۱۲۳۳ (به امرفتحعلی شاه قاجار (حکومت: ۱۲۱۲-۱۲۵۰)) ذکر کردهاست. این توپ هم اکنون در مدخل ساختمان شماره هفت وزارت امور خارجه قرار دارد.
این توپ در فرهنگ عامه حائز اهمیت بودهاست به نحوی که در دوران قاجار خرافات بسیاری پیرامون آن شکل گرفت و مردم برای گرفتن حاجتهای خود به آن توسل میجستند. رواج خرافاتی از این قبیل، باعث شده بود عدهای از زنان و دختران، به نیت حاجت روایی و بخت گشایی به دورش جمع شوند و به آن دخیل ببندند، بخصوص در شبهای بیست وهفتم ماه رمضان و شبهای قدر. درشب چهارشنبه سوری نیز زنان و دختران پول و شیرینی و کله قند به نگهبانان توپ میدادند تا در اجرای مراسمشان آزاد باشند.صادق هدایت کتاب توپ مرواری را در انتقاد از خرافات رایج میان مردم در باره این توپ با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوره نوشت.
فالگوشی و گرهگشایی یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرامیدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.
آجیل مشگلگشای، چهارشنبه سوری در گذشته پس ار پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد. امروزه اصطلاح نمکگیرشدن و نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفتهاست.
یکی از مراسم قابل توجه در شب چهارشنبه سوری و سایر مراسم زرتشتیان، فراهم آوردن آجیل مشکل گشاست. زرتشتیان به این آجیل هفت مغزینه لرک میگویند. این آجیل که به آجیل گهنبار هم معروف است شامل هفت مغزینه یا میوه خشک است: پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، انجیر و خرما که گاهی در لابهلای این آجیل تکههای کوچک نبات و نارگیل هم دیده میشود. این آجیل در مراسم مختلف زرتشتیان از جمله: آفرین گانها، گهنبارها، جشنخوانی، جشننوزادی و در مراسم سدره پوشی و سایر اعیاد به مدعوین داده میشود
قاشقزنی در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد. دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند.
آش چهارشنبه سوری خانواده هایی که بیمار در خانه داشتند یا اینکه حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال “آش ابودردا” یا “آش بیمار” می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند.
بوته افروزی
در ایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت “گله” کپه می کنند. با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش می زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی را به هستی خود ببخشند:
زردی من از تو ، سرخی تو از من غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده
خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند. سرود “زردی من از تو ، سرخی تو از من “ در هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است. در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خود تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد. ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلوده نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد. گرد آوردن بوته، آتش زدن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت “زردی من از تو، سرخی تو از من” شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است. مراسم دیگری مانند کوزه شکنی، فال گوش نشینی، آش نذری پختن، آب پاشی، بخت گشائی دختران، دفع چشم زخمها، کندرو خوشبو، قاشق زنی، فال گرفتن هم در این شب جزو مراسمات جالب و جذاب می باشد.
مراسم کوزه شکنی مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به علامت شور چشمی، و یکی سکه به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین می اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: “درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه” و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را ا |