روزی در کنار حجرالاسود، دست یک مرد و یک زن که در حال طواف بودند به هم چسبید. ( شاید عقوبت الهی آنان به دلیل لغزشی که برای آن دو در حال طواف پیش آمد، این بود که دستهایشان که در چنین مکان مقدسی، به خیانت به هم دراز شده بود به هم بچسبد تا دیگران عبرت بگیرند.)
هر کدام از آنها تلاش سختی نمود که دست خود را جدا نماید اما هیچ کدام موفق نشدند. مردم که در صحنه حاضر بودند گفتند:«باید این دو دست را قطع کرد!»
امام پیش آمد و دست مبارک خود را بر آن دو دست گذاشت. دستها بلافاصله از هم جدا شدند.
منابع:
بحارالانوار، ج 46، ص 28، حدیث18
ص 44 حدیث 43 به نقل از کشف الغمه
مراجعه شود به:
|