سلطان معرفت یاعلی ابن موسی الرضا(ع) :: ماجرای رفتن امام هادی علیه‌السلام به قفس شیر درنده
Xگروه بین المللی HSE IRAN
گروه بین المللی ایمنی بهداشت



سلطان معرفت یاعلی ابن موسی الرضا(ع) :: ماجرای رفتن امام هادی علیه‌السلام به قفس شیر درنده

 
 
 

» آمار بازدید


» بازدید امروز : 391
» بازدید دیروز : 368
» بازدید هفتگی : 1860
» بازدید ماهیانه : 9449
» بازدید سالانه : 13915
» کل بازدیدها : 14606

 

» جدیدترین مطالب

کیف کفش زنانه
سخنان استاد الهی قمشه ای
یکی از اسماء خدا یاکریم الصَّفْح '
جنگ سرد
103 نکته برای شادتر زندگی کردن
رابطه قران با شیمی(معجزه شیمی قران)
رابطه فیزیک باقران وسخن امام صادق علیه السلام
تعویض پرچم گنبدامام رضا
کیف کفش چرم قائم(عج)
بازاریابی شبکه ای و کلاهبرداری

 
 


ماجرای رفتن امام هادی علیه‌السلام به قفس شیر درنده 1394/07/06

در ایام متـوکل عبـاسی زنی ادعـا کرد که من حـضرت زینب هستـم و متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است.
ـ
آن زن گفــت : رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم. متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و راه چاره خواست.
ـ
متـوکل به آنان گفت: آیا غیر از گذشت سال، دلیل دیگری برای رد سخنان او دارید؟ گفتند: نه.
ـ
آنان به متوکل گفتند : هادی را بیاور شاید او بتواند باطل بودن این زن را روشن کند.
ـ
امام حاضر شد و فرمود: این دروغگو است و زینب در فلان سال وفات کرده است.
ـ
متوکل پرسید : آیا غیر از این، دلیلی برای دروغگو بودن هست؟
ـ
امام فرمود: بله و آن این است که گوشت فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است. تو این زن را به قفس درندگان بینداز تا معلوم شود که دروغ می گوید.
ـ
متوکل خواست او را در قفس بیندازد، او گفت: این آقا می خواهد مرا به کشتن بدهد، یک نفر دیگر را آزمایش کنید. برخی از دشمنان امام به متوکل پیشنهاد کردند که خود امام داخل قفس برود.
ـ
متوکل به امام عرض کرد: آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟! نردبانی آوردند و امام داخل قفس رفت و در داخل قفس شش شیر درنده بود.
ـ
وقتی امام داخل شد شیرها آمدند و در برابر امام خوابیدند و امام آنها را نوازش کرد و با دست اشاره می کرد و هر شیری به کناری می رفت.
ـ
ــ
وزیر متوکل به او گفت : زود او را از داخل قفس بیرون بیاور و گرنه آبروی ما می رود.
ـ
متوکل از امام هادی (ع) خواست که بیرون بیاید و امام بیرون آمد. امام فرمود : هر کس می گوید فرزند فاطمه (س) است داخل شود.
ـ
متوکل به آن زن گفت : داخل شو. آن زن گفت : من دروغ می گفتم و احتیاج، مرا به این کار وا داشت و مادر متوکل شفاعت کرد و آن زن از مرگ نجات یافت.
ـ
منابــع :
  • – بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ ح ۳۵ چاپ ایران.
  • – منتهی الامال ج ۲ ص ۶۵۴ چاپ هجرت.

نظرات

پست نظرات
نام:


ایمیل:


عنوان:


نام سایت:


نظرات:

كد:



 


 
 
 
 
 

اطلاعات مدیر وبلاگ:



تماس با مدیر سایت

اطلاعات تماس

 
 

گالری تصاویر:


 
 

جستجو:

جستجو در محتوا   


 
 

لینکهای مرتبط:


 
 

لیست کتاب ها:



 
 

دوستان:


 
  Copyright 2012 . All Rights Reserved